1-7 تعریف متغیرها 10

1-7-1 تعاریف نظری.. 10

1-7-2 تعاریف عملیاتی.. 10

فصل دوم: ادبیات نظری و پیشینه پژوهش

2-1 مقدمه. 12

2-2 مهارت‎های ارتباطی.. 12

2-2-1-تعریف ارتباط.. 12

2-2-2- ویژگی‌های ارتباطات… 15

2-2-3 عناصر و اجزای ارتباط.. 19

2-2-4 انواع ارتباطات… 20

2-2-5 موانع ارتباطات… 20

2-2-6 تفاوت‌های قدرت به‌عنوان مانعی در ارتباطات… 23

2-2-7 تفاوت ارتباطات در عصر گذشته با عصرحاضر. 25

2-2-8 مدل‌های ارتباطات… 26

2-2-9 مهارت‎های ارتباطی.. 27

2-2-9-1 تعریف مهارت‎های ارتباطی.. 27

2-2-9-2 انواع مهارت‌های ارتباطی.. 28

2-3 هوش هیجانی.. 30

2-3-1 هیجان و هوش هیجانی.. 30

2-3-2 رابطه هیجان با تفکر. 31

2-3-3 اساس زیستی و هوش هیجانی.. 31

2-3-4 تاریخچه هوش هیجانی.. 33

2-3-5 تئوری هوش هیجانی و هوش معنوی سالووی و مایر. 34

2-3-6 مفاهیم اساسی هوش هیجانی و هوش معنوی از دیدگاه مایر و سالووی.. 35

2-3-7 تئوری هوش هیجانی و هوش معنوی گلمن.. 35

2-3-8 مفاهیم اساسی هوش هیجانی از دیدگاه گلمن.. 36

2-3-8-1 مؤلفه‌های خودآگاهی.. 36

2-3-8-2 مؤلفه خود تدبیری.. 36

2-3-8-3 مؤلفه خود انگیزی.. 37

2-3-8-4 مؤلفه همدلی.. 37

2-3-9 هوش هیجانی از دیدگاه بار-اون. 38

2-3-10 آموزش و یادگیری هوش هیجانی.. 39

2-4 هوش معنوی.. 40

2-4-1 هوش… 40

2-4-2 معنویت… 41

2-4-3 هوش معنوی و مؤلفه‌های آن. 42

2-4-4 رشد هوش معنوی.. 46

2-4-5 هوش معنوی و سلامت روانی.. 48

2-5 چارچوب نظری پژوهش…. 50

2-6 پیشینه پژوهشی.. 51

2-6-1 پیشینه خارجی.. 49

2-6-2 پیشینه داخلی.. 52

فصل سوم: روش‌شناسی پژوهش

3-1 مقدمه. 57

3-2 روش پژوهش…. 57

3-3 جامعه آماری.. 57

3-4 برآورد حجم نمونه و روش نمونه‌گیری.. 57

3-5 روش گرد‌آوری اطلاعات… 57

3-6 ابزار اندازه‌گیری.. 58

3-6-1 پرسشنامه مهارت‌های ارتباطی.. 58

3-6-2 پرسشنامه هوش هیجانی بار-اون. 58

3-6-3 پرسشنامه هوش معنوی.. 60

3-6 روش تجزیه‌وتحلیل اطلاعات… 61

فصل چهارم: تجزیه‌وتحلیل یافته‌های پژوهش

4-1 مقدمه. 63

4-2 آمار توصیفی.. 63

4-2-1 توزیع فراوانی ویژگی‎های جمعیت شناختی.. 64

4-2-1-1 توزیع فراوانی سن آزمودنی‎ها 64

4-2-1-2 توزیع فراوانی جنسیت آزمودنی‎ها 65

4-2-1-3 توزیع فراوانی تحصیلات آزمودنی‎ها 66

4-2-1-4 توزیع فراوانی وضعیت تأهل آزمودنی‎ها 67

4-2-2 شاخص‌های توصیفی متغیر مهارت‌های ارتباطی.. 68

4-2-3 شاخص‌های توصیفی متغیر هوش هیجانی.. 68

4-2-4 شاخص‌های توصیفی متغیر هوش معنوی.. 69

برای دانلود متن کامل پایان نامه ها اینجا کلیک کنید

4-3 آمار استنباطی.. 69

4-3-1 فرضیه 1. 69

4-3-2 پیش‌بینی تغییرات مهارت‌های ارتباطی بر اساس هوش هیجانی.. 70

4-3-2-1 معادله خط رگرسیون هوش هیجانی و مهارت کلامی.. 71

4-3-3 فرضیه 2. 72

4-3-4 فرضیه 3. 73

4-3-5 پیش‌بینی تغییرات مهارت کلامی بر اساس مولفه‌های هوش هیجانی.. 74

4-3-5-1 معادله خط رگرسیون مولفه‌های هوش هیجانی و مهارت کلامی.. 75

4-3-6 پیش‌بینی تغییرات مهارت شنودی بر اساس مولفه‌های هوش هیجانی.. 76

4-3-6-1 معادله خط رگرسیون مولفه‌های هوش هیجانی و مهارت شنودی.. 80

4-3-7 پیش‌بینی تغییرات مهارت بازخوردی بر اساس مولفه‌های هوش هیجانی.. 80

4-3-7-1 معادله خط رگرسیون مولفه‌های هوش هیجانی و مهارت بازخوردی.. 80

4-3-7 فرضیه 4. 78

4-3-8 پیش‌بینی تغییرات مهارت کلامی بر اساس مولفه‌های هوش معنوی.. 79

4-3-8-1 معادله خط رگرسیون مولفه‌های هوش معنوی و مهارت کلامی.. 80

فصل پنجم: بحث و نتیجه‌گیری

5-1 مقدمه. 82

5-2 تبیین نتایج حاصل از فرضیات پژوهش…. 82

5-3 بحث و نتیجه‌گیری.. 88

5-4 محدودیت‌های پژوهش…. 90

5-5 پیشنهاد‌های برآمده از نتایج پژوهش…. 87

5-6 پیشنهادهای پژوهشی.. 91

منابع.. 92

پیوست‌ها 100

چکیده
هدف: این پژوهش باهدف بررسی رابطه بین مهارت‎های ارتباطی، هوش هیجانی و هوش معنوی در میان دانشجویان صورت پذیرفته است.

روش: روش تحقیق در پژوهش حاضر پیمایشی از نوع همبستگی می‌باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز بودند. در این پژوهش روش نمونه‌گیری تصادفی خوشه‌ای بود و حجم نمونه با مراجعه به جدول مورگان 260 نفر برآورد گردید. در این پژوهش سه متغیر موردبررسی قرار گرفتند، لذا به‌منظور جمع‌آوری داده‌ها از سه پرسشنامه مهارت‎های ارتباطی بارتون جی-ای (1990)، پرسشنامه هوش هیجانی بار-اون (1997) و پرسشنامه هوش معنوی کینگ (2008) استفاده‌شد.

یافته‌ها: نتایج پژوهش حاضر مبین آن است که بین مهارت کلامی با هوش هیجانی و مؤلفه‌های آن رابطه معناداری وجود دارد. همچنین بین سایر مؤلفه‌های هوش هیجانی با مهارت‌های شنودی و بازخوردی ارتباط معناداری وجود ندارد و تنها بین مؤلفه بین فردی با مهارت شنودی و بازخوردی رابطه معنی‌داری وجود دارد. مؤلفه گسترش آگاهی هوش معنوی با مهارت کلامی رابطه معناداری داشت و هیچ‌یک از مؤلفه‌های دیگر هوش معنوی با مهارت‌های کلامی، شنودی و بازخوردی ارتباط معناداری نداشتند.

بحث: این مطالعه نشان داد افرادی که از هوش هیجانی بالاتری برخوردارند در شرایط برقراری ارتباطات انسانی از مهارت‎های کلامی بالاتری برخوردار هستند.

کلیدواژه‌ها: مهارت‎های ارتباطی، هوش هیجانی ، هوش معنوی، دانشجویان.

1-1 مقدمه
شناخت مهارت‎های ارتباطی[1] افراد و اعمال نفوذ بر آنان، به‌منظور تحقق اهداف سازمانی موضوعی اساسی در مطالعه رفتار انسانی است. انسان در پرتو تبادل اطلاعات و ارتباطات گسترده، می‌تواند با تفکر و اندیشه نو بر واقعیت‌های تازه دست یابد و بدین ترتیب در توسعه سازمانی و بالندگی جامعه نقش داشته باشد. ایجاد ارتباط، احساس اجتماعی بودن را در انسان برمی‌انگیزد و در برقراری این ارتباط فرد به مهارت‎های تازه و طرز فکرهای جدید دست می‌یابد تا جایی که هرچه سازمان­ها گسترده‌تر می‌شوند، ارتباطات انسانی شکل پیچیده‌تری به خود می‌گیرند. توانمندی‌ها و شایستگی‌های هیجانی از عوامل تعیین‌کننده و تأثیرگذار بر کیفیت ارتباطات انسانی به شمار می‌آید.

هوش هیجانی[2] شامل توانایی ادراك، ابراز، فهم و كنترل هیجانات خود و دیگران است. به‌عبارت‌دیگر، هوش هیجانی عبارت است از پردازش مناسب اطلاعاتی كه بار هیجانی دارند و استفاده از آن در جهت فكر كردن و برقراری ارتباط لازم است (اکبر زاده،1383).

مفهوم هوش هیجانی ژرفای تازه‌ای به هوش انسان بخشیده و آن را به توانایی ارزیابی هوش عمومی فرد از خود گسترش داده است. هوش هیجانی برای شناخت فرد از خودش و دیگران، ارتباط با دیگران و سازگاری و انطباق با محیط پیرامون كه برای موفق شدن در برآوردن خواسته‌های اجتماعی لازم است. درواقع، می‌توان گفت هوش هیجانی در دستیابی فرد به موفقیت در حوزه‌های مختلف تحصیلی و شغلی نقش به‌مراتب مهم‌تری را دارا می‌باشد (ساولی و مایار[3]، 1999).

هوش معنوی[4]، بیانگر مجموعه‌ای از توانایی‌ها، ظرفیت‌ها و منابع معنوی می‌باشد که کاربست آن‌ها در زندگی روزانه می‌تواند موجب افزایش انطباق‌پذیری فرد شود. در تعریف‌های موجود بر نقش آن در حل مسائل وجودی و یافتن معنا و هدف در اعمال و رویدادها زندگی روزمره تأکید شده است ( زوهر  و مارشال، 2000؛ سیسک، 2001؛ ولمن، 2001؛ نازل، 2004؛ ؛ ترجمه قربانی، 1383).

معنویت امری همگانی است (وگان،2002)، از طرفی یکی از ضرورت‌های طرح معنویت در عرصه روانشناسی بالینی ظهور دوباره گرایش معنوی و نیز جستجوی درک روشن‌تری از ایمان و کاربرد آن در زندگی روزانه است (سهرابی، 1388).

بر اساس نظر زوهر و مارشال (2000) به‌واسطه هوش معنوی به مشکلات معنا و ارزش می‌بخشیم و به حل آن‌ها می‌پردازیم و با استفاده از آن می‌توانیم اعمال و زندگی‌هایمان را در بافتی که ازلحاظ معنا دهی غنی‌تر و وسیع‌تر می‌باشد قرار دهیم و به کمک آن می‌توانیم بسنجیم که یک روش و یک‌راه زندگی از دیگر راه‌ها و روش‌ها از معناداری بیشتری برخوردار است (حمیدی و صداقت، 1391).

ازاین‌رو در این پژوهش، مهارت‌های ارتباطی، هوش هیجانی و هوش معنوی دانشجویان موردبررسی قرار خواهد گرفت. بدیهی است، دست‌یابی به پاسخی منطقی در این زمینه، امکان پیش‌بینی و توصیف رفتار را در شرایط مشابه فراهم می‌سازد.

پژوهش‌های صورت گرفته در ایران و سایر کشورهای جهان بیشتر به بررسی رابطه هریک از متغیرهای ذکر شده، بصورت مجزا پرداخته است  .اما هیچ پژوهشی تاکنون رابطه هر 3 عامل را با یکدیگر مورد بررسی قرار نداده است. خصوصا خویشتنداری که پژوهش کمتری روی آن صورت گرفته است.

1-2 بیان مساله
سال‌ها قبل، هوش شناختی[5] و چگونگی سنجش آن موردتوجه اكثر متخصصین در جهان بود؛ اما در دهه‌ی کنونی در تمامی محیط‌های کاری به‌ویژه سازمان‎های آموزشی، هوش هیجانی به‌عنوان پارادایم فکری اکثر متخصصین منابع انسانی گردیده است؛ به‌طوری‌که  اظهار می‌دارند 80 درصد موفقیت‌های افراد در سرکار به هوش هیجانی آن‌ها وابسته است و تنها 20 درصد آن به بهره هوشی مربوط می‌شود. با این حساب، هوش هیجانی، اصطلاح فراگیری است که مجموعه گسترده‌ای از مهارت‌ها و خصوصیات فردی را در برگرفته و معمولاً به آن دسته مهارت‎های درون فردی و بین فردی اطلاق می‌گردد که فراتر از حوزه مشخصی از دانش‌های پیشین، چون هوشبهر و مهارت‎های فنی یا حرفه‌ای است (سبحانی نژاد،1387).

صاحب‌نظران نیز، هوش هیجانی را با توجه به ویژگی‎ها و کارکردهای آن به‌صورت زیر تعریف کرده‎اند، هوش هیجانی مهارتی است که دارنده آن می‌تواند از طریق خودآگاهی، روحیات خود را کنترل کند، از طریق خود مدیریتی آن را بهبود بخشد، از طریق همدلی، تأثیر آن‌ها را درک کند و از طریق مدیریت روابط به شیوه‌ای رفتار کند که روحیه خود و دیگران را بالا ببرد (خائف الهی و دوستار، 1383). یا اینكه هوش هیجانی شامل آگاهی داشتن نسبت به عواطف و چگونگی ارتباط و تعامل این عواطف با بهره هوشی می‌باشد؛ یعنی فردی که می‌خواهد در زندگی خود موفق بوده و جزء بهترین افراد باشد باید از عواطف و احساسات خود و دیگران آگاه بوده و از عواطف استفاده منطقی ببرد (کایرستد، 1999).

گلمن[6] (1998) نیز هوش هیجانی را در چهار قالب دسته‌بندی نموده است: 1-خودآگاهی[7] 2- خود مدیریتی[8] 3– آگاهی اجتماعی[9] 4- مدیریت روابط[10]. او بیان می‌کند که چهار عنصر ذکرشده در دو مهارت اصلی قابلیت فردی و قابلیت اجتماعی پدیدار می‌شود که قابلیت فردی روی فرد تمرکز دارد و به دو قسمت خودآگاهی و خود مدیریتی تقسیم می‌شود و قابلیت اجتماعی که روی روابط فرد با دیگران تمرکز می‌کند و به آگاهی اجتماعی و مدیریت روابط تقسیم می‌شود (استایز و بران، 2004).

درهرحال هوش هیجانی را می‌توان به‌کارگیری قابلیت‌های هیجانی خود و دیگران، در رفتار فردی و گروهی برای کسب حداکثر نتایج تعریف كرد. ازنظر ویزینگر هوش هیجانی استفاده هوشمندانه از عواطف است. به این صورت که شما آگاهانه از عواطف خود استفاده می‌کنید و رفتار و تفکرات خود را در جهت اهداف خود هدایت می‌کنید تا به نتایج جالب‌توجهی دست‌یابید (ویسنگر[11]، 1998).

ازنظر سالووی و مایر اصطلاح هوش هیجانی به‌عنوان شکلی از هوش اجتماعی شامل توانایی در کنترل احساسات و عواطف خود و دیگران و توانایی تمایز قائل شدن بین آن‌ها و استفاده از این اطلاعات به‌عنوان راهنمایی برای فکر و عمل فرد به کارمی‌رود (چرنیس[12]، 2000).

یکی دیگر از ابعاد هوش تحت عنوان «هوش معنوی» جزو عرصه‌هایی است که پژوهش‌های چندان منسجم و نظام‌مندی در جهت شناخت و تبیین ویژگی‌های آن و همچنین اثرات آن صورت نپذیرفته است. هوش معنوی عبارت است از مجموعه‌ای از ظرفیت‌های ذهنی انطباقی که بر جنبه‌های غیرمادی و متعالی  و امنیت استوار می‌شوند. به‌ویژه آن‌هایی که در ارتباط با ماهیت هستی فرد، تعالی و حالت‌های اوج گرفته  هوشیاری باشند. در عمل این فرایندها با توجه به توانایی‌شان در تسهیل شیوه‌های منحصربه‌فرد حل مسئله، استدلال انتزاعی، کنار آمدن با مشکلات زندگی و انطباقی تقسیم‌بندی می‌شود (کینگ[13]، 2007).

داشتن هوش معنوی در زندگی می‌تواند باعث رشد و شکوفایی انسان شود افرادی که هوش معنوی بالایی دارند، ظرفیت تعالی داشته و تمایل بالایی نسبت به هشیاری دارند. آنان این ظرفیت رادارند که بخشی از فعالیت‌های روزانه خود را به اعمال روحانی و معنوی اختصاص بدهند و فضایلی مانند بخشش، سپاسگزاری، فروتنی، دلسوزی و خرد از خود نشان می‌دهند (ایمونز[14]،2000).

هوش معنوی ذهن را روشن و روان انسان را با بستر زیربنایی وجود مرتبط می‌سازد، به فرد کمک می‌کند تا واقعیت را از خیال (خطای  حسی) تشخیص دهد. این مفهوم در فرهنگ‎های مختلف

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت