دانلود پایان نامه ارشد:گردآوری وتصحیح آثار و اشعار نقی خان آزاد(دبیرایل کلهر) |
عنوان:
گردآوری وتصحیح آثارواشعارنقی خان آزاد(دبیرایل کلهر)
استاد راهنما:
جناب آقای دکتر موسی پرنیان
استاد مشاور:
جناب آقای دکتر ابراهیم رحیمی زنگنه
دی ماه 1392
برای رعایت حریم خصوصی نام نگارنده پایان نامه درج نمی شود
(در فایل دانلودی نام نویسنده موجود است)
تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :
فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه 1
ایل کلهر 3
الف) طایفه ها و تیره های ایل کلهر 3
ب) وجه تسمیه ایل کلهر 3
ج) سابقه تاریخی 4
د) رخدادهای ایل کلهر در زمان داود خان 9
زندگینامه 11
زبان شعری 15
ویژگیهای سبکی شاعر 17
یژگیهای دستوری 18
قالب های شعری 19
الف) غزل 19
ب) مسمط 20
ج) قسیده 21
کلیات 22
الف) بیان مسئله 23
ب) پیشینه تحقیق 23
ج) سوالات تحقیق 23
د) فرضیه های تحقیق 23
و) روش تحقیق 24
هـ) ابزار تجزیه و تحلیل داده ها 24
((اشعار براساس وزن و غالب آنها))
1- در مدح حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی(ص). مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مثمن مطلوی مجنون مکشوف) 25
قالب: قصیده.
2- در مدح شاه ولایت: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مبحث مثمن مجنون ) 28
قالب: مسمط مخمس.
3- در شهادت علی اصغر: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مثمن مطوی مجنون مکشوف) 31
4- مرثیه ای در شهادت ابالفضل: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مثمن مطوی مجنون مکشوف) 35
قالب: مسمط
5- گفتگوی حضرت لیلا خاتون و حضرت علی اکبر: فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مجنون محذوف) 39
6- در مدح حضرت رسول و مولای متقیان: مفعول و فاعلاتُ مفاعیلُ فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکشوف محذوف) 40
قالب: مسمط مخمس.
7- مناجات نامه: مفاعیلن مفاعیلن فعلون (هزج مسدس محذوف) 43
قالب: قصیده.
8- مکالمه زینب در خزبه شام با سرحسین: مفعولُ مفاعیل مفاعِلُ فعولن
(هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف) 44
قالب: مسمط
9- در بی وفایی دنیا: مفعولُ مفاعیلُ فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف) 46
قالب: قصیده.
10- نامه به عباس قبادیان: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف) 47
قالب: قصیده.
11- در وضع خرابه ی کاخ خسرو پرویز. فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف) 50
قالب: مسمط.
12- گفتار از بی وفایی دنیا: مفعولُ مفاعیلُ فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف) 53
قالب: مسمط مخمس.
13- دنیای بی وفا: فاعلاتن مفاعِلن فع لن ( خفیف مسدس مجنون محذوف) 56
قالب: قصیده
14- نعت پیامبر: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف) 57
قالب: قصیده.
15- نوید خبر از علی آقا اعظمی: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم) 59
قالب: غزل.
16- بوی یار: مفعول فاعلاتُ مفاعیلُ فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف). 60
قالب: غزل.
17- نصیحت فرزند: فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مجنون محذوف ) 61
قالب: مثنوی .
18- منظومه روباه و شیر : مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف) 63
قالب : مثنوی
19- حکایت دو آهو نر و ماده: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف) 67
قالب : مثنوی
20- گفتگوی مرد عارف با عاشقی در کنار دجله: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف) 77
قالب: مثنوی.
21- مناظره گنجشک و مور: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف) 80
قالب : مثنوی
22- گفتار در بی وفایی دنیا: فاعلاتن مفاعلن فع لن (خفیف مسدس مجنون محذوف) 83
قالب: قصیده.
23- یاد از جوانی و دلتنگی از پیری: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هرج مسدس محذوف) 84
قالب: قصیده.
24- دریغ نامه: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف) 86
قالب : مثنوی
25- در خواب و عالم رؤیا: فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعل (رمل مثمن مجنون محذوف) 91
قالب: مسمط.
26- معما واله آزاد: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف) 93
قالب: قصیده.
27- سرکشی شیطان رجیم از سجده آدم 94
قالب : قصیده.
28- رضا به قضا آزاد: مفعولُ فاعلاتن مفعولُ فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب) 96
قالب: غزل.
29- گفتار در وضع قصرشیرین: مفعولُ مفاعیلُ مفاعِلُ فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف) 97
قالب: مسمط.
30- دعوت حضرت زهرا به عروسی قوم دون: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف) 100
قالب: مسمط .
31- واله مداح شاه ولایت: مفعولُ فاعلات مفاعیلُ فاعلن (مضارع اخرب مکفوف مقصود) 104
قالب: قصیده.
32- غزل: فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فع لن (رمل مثمن مجنون اصلم) 106
قالب: غزل.
33- تازیانه بر دل: مفاعلین مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف) 107
قالب: قصیده
34- حکایت ظالم و مظلوم: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف) 110
قالب: قصیده
35- ندامت نفس : مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلُ فعولن( هزج مثمن احزب مکفوف محذوف) 113
36- توسل به مولا از دست نفس: مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلُ فعولن( هزج مثمن احزب مکفوف محذوف) 114
قالب: مسمط
37- گوشه ای از غربت و توصل: فعلاتُ فاعلاتن فعلاتُ فاعلاتن( رمل مثمن مجنون) 119
قالب: قصیده.
38- هی وحدت: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف) 121
قالب: قصیده.
39- گله از بخت بد: مفعولُ فاعلات مفاعیلُ فاعلن (مضارع مثمن احزب مکفوف محذوف) 121
قالب: قصیده.
40- هی است: مفعولُ فاعلات مفاعیلُ فاعلن (مضارع مثمن احزب مکفوف محذوف) 123
قالب: غزل.
41- راز و نیاز با دوست: فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فع لن (رمل مثمن مجنون اصلم) 125
قالب: غزل.
42- شکایت از نفس: مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلُ فعولن (هزج مثمن احزب مکفوف محذوف) 126
قالب: غزل.
43- در منقبت مولا: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف) 128
قالب: غزل.
44- مناجات نامه: مفعولُ فاعلاتُ مفاعیلُ فاعلن (مضارع مثمن احزب مکفوف محذوف) 130
قالب: قصیده.
45- درویشی و شاهی: فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فع لن (رمل مثمن مجنون اصلم) 130
قالب: قصیده.
46- گله از یار: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مثمن محذوف) 134
قالب: غزل.
47- گفتگوی دل و هجران: مفاعیلن مفاعیلن فعولن(هزج مسدس محذوف) 135
قالب: غزل.
48- پند دل: مفاعیلن مفاعیلن فعولن(هزج مسدس محذوف) 136
قالب: قصیده.
49- در مدح امیر کلهر: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن (رمل مثمن سالم ) 138
قالب: غزل.
50- در مدح ختمی مرتبت: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف) 139
قالب: قصیده.
51- بی ارزشی دنیا: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم) 141
قالب: غزل.
52- در مدح علی(ع): مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلُ مفاعیلُ فعولن (هزج مثمن احزب مکفوف محذوف) 142
قالب: مسمط- ترکیب 2 بیتی.
53- توسل به باب الحوائج: مفعول فاعلاتُ مفاعیلُ فاعلن (مضارع مثمن احزب مکفوف محذوف) 143
قالب: قصیده.
54- گفتگوی واله با بلبل قلاجه: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف) 146
قالب: مثنوی.
55- سرنوشت مرد کوری با نقی آزاد: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف) 150
قالب: مثنوی.
اشعار کردی
56- سی منصور واصل: فع لن فعولن فع لن فعولن (متقارب مثمن اثلم) 154
قالب: مثنوی.
57- درگای داور : فع لن فعولن فع لن فعولن (متقارب مثمن اثلم) 165
قالب : مثنوی
58- مولا گرداون: فع لن فعولن فع لن فعولن (متقارب مثمن اثلم) 166
قالب : مثنوی
59- کلهرنامه: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف) 169
قالب: مثنوی.
چکیده
هدف از این پژوهش گشودن باب تازه ای برای دانشجیان زبان و ادبیات فارسی است تا با جمع آوری آثار پیشینیان در حفظ و
اعتلای زبان و ادب فارسی ایفای نقش نماید زیرا بسیاری از مباحث فرهنگی و اجتماعی هر قوم در آثار اشعار نویسندگان و شاعران آن دیار متجلی است . منظومه پیش روی شما که بالغ بر 2500 بیت می باشد قسمتی از اشعار آقای نقی خان آزاد کلهر ملقب به نقی شوان و متخلص به واله می باشد که به صورت میدانی جمع آوری گردیده است . نقی آزاد در بین ایل بزرگ کلهر از معروفیت ویژه ای برخوردار است او ضمن اینکه شاعری خوش قریحه بود، مورخی آگاه و وقایع نگاری چیره دست نیز بود، در سرودن و به نظم آوردن رویدادهای ایلی و تاریخی دقت و توجه خاصی داشته است ، خیلی از حقایق نهفته و رویدادهای نگفته را می توان در آثار او یافت . از آثارش می توان به «کلهرنامه» یا «نامه آزاد کلهر» که نزدیک به 14700 بیت و در بحر متقارب و به تاثیر از شاهنامه فردوسی سروده شده که بیانگر لشگرکشی و جنگ های زمان مشرطیت ایل کلهر می باشد نام برد که قسمت اعظم آن از بین رفته است . دیگر آثار او منظومه فارسی و کردی است که شامل غزلیات ، قصاید، مثنی و مسمط های ایشان می باشد که به قولی بیش از 7 هزار بیت بوده است که بیشتر آن از بین رفته است . این اثر می تواند منبع خوبی برای بررسی فرهنگ فولکولر ایل کلهر باشد .
کلید واژه ها : ایل کلهر ، نقی خان ، آزاد ، شعر
مقدمه
نقی آزاد از جمله بزرگان و وارستگان و ادیبانی است که نیم قرن گذشته در دیار کردنشین کلهر پای به عرصه وجود نهاد.باوجود فقر اجتماعی و امکانات بسیار اندک جهت تحصیل و کسب علوم توانست با تلاش و همت والای خود به درجات والایی از علم دست یابد و علاوه بر تسلط بر علوم دینی و فن سخنوری در زمینه ادبیات و شعر نیز پیشرفت قابل توجهی داشته است. همان گونه که گفته شد کم نیستند مردان فرهیخته ای از این خطه درخشیده اند و بعد از افول چنانچه اثری هم داشته اند بعد از مدتی آن اثر نیز به دلیل بی توجهی به بوته فراموشی سپرده شده و از بین رفته است. نقی آزاد و اشعار وی هم از این دسته اند چنانچه کلهرنامه وی که شرح حماسه های ایل کلهر می باشد و بر وزن شاهنماه فردوسی و متأثر از آن سروده شده بالغ بر دورازده هزار بیت بوده که بخش عظیمی از آن از بین رفته است. این منظومه حاوی اسامی اشخاص برجسته و اقوام و طایفه ها و مکان ها و بسیاری از آداب و رسوم منطقه است و چنانچه باقی می ماند اثری ارزشمند محسوب می شد. بر خود واجب دانستم بعنوان دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات فارسی پایان نامه خود را به جمع آوری و توضیح این منظومه اختصاص دهم تا شاید باب تازه ای باشد برای دانشجویان که با جمع آوری آثاری از این قبیل که در بردارنده بسیاری از مباحث فرهنگی و اجتماعی ماست مانع از فراموشی و نابودی این آثار و در نهایت فرهنگ و آداب و رسوم پیشینیان خود باشند که البته این کار با دشواری هایی هم همراهست که باید با عشق و علاقه بر آنها فائق آمد. از جمله پراکندگی این آثار و تحقیقات میدانی که در این زمینه بعمل می آید نیاز به زمان و حوصله ای مضاعف دارد.
منظومه پیش روی شما نیز با همت بزرگواران و دوست داران فرهنگ این خطه جمع آوری گردیده است، از جمله آنها مهندس پیر حسین نظری است که در زمینه جمع آوری و حفظ آثار شعرای منطقه بسیار کوشیده است، عزیز دیگر آقای محمدرضا خان داوودیان کلهر نوه مرحوم داوود خان می باشد که باقی مانده منظومه کلهرنامه به همت ایشان گردآوری گردیده است. همچنین همت برادر بزرگوارم آقای عبدالجبار رستمی نیز در این مسیر راهگشا بود.
ایل کلهر:
مسکن و محل کوچ ایل کلهر در دوران مختلف تاریخی بنا بر استعداد ایلی و قدرت محلی آنان از لحاظ وسعت و حدود متفاوت بوده است. این محدوده را از جنوب شهر کرمانشاه تا حوالی بغداد(شرقی غربی) و از سومار و نفت شهر تا خانقین و مندلی (شمالی جنوبی) باید در نظر گرفت. ناحیۀ سردسیر (ییلاقی) از ماهیدشت و حسن آباد و کوه های این منطقه آغاز می گردد و ناحیه اسلام آباد(هارون آباد)،گواور(گوآور) و کوه های شمال غربی پشتکوه را در برمی گیرد.
ناحیه گرمسیر(قشلاقی) هم تمامی نواحی مرزی کنونی در غرب کشور که مربوط به محدوده ی استان کرمانشاه می باشد و قسمتی مربوط به استان ایلام از ناحیه سومار، نفت شهر تا مندلی که واحی گیلانغرب و چله و کفرآور و دیره و ویژه نان و پشتۀ امام حسن و قلعه سبزی را در بر می گیرد.( پرنیان، 1380 :39)
طایفه ها و تیره های ایل کلهر:
خالدی، شیانی، سیا سیا، کاظم خانی، تلش، خمان، کرگا، کله پا، قوچمی، هارون آبادی، منصوری، کله جوب، الوندی، شوان، ماهیدشتی، بداغ بیگی، زینل خانی و شاهینی می باشد که مرکز ایل گیلانغرب و مسکنشان هارون آباد، شیان، بره سیمین، قلعه شاهین و دیره است.( فرهنگ دهخدا)
وجه تسمیه ایل کلهر:
کلهر: این واژه را به صورت های کلهور و کلهر نوشته اند و اهالی این واژه را با فتح کاف و کسر لام(کَلِر) تلفظ می کنند. راولینسن معتقد است مسکن ایل کلهر همان شهر آشوری(کالح) است که تا امروزه این واژه را حفظ کرده و در سیر تطور خود به صورت کلهر در آمده است. معمرین هوشمند ایل اینگونه توجیه می کنند که چون در مراسم های باستانی سده و مهرگان جوانان این ایل در دستگاه سلاطین ساسانی مأمور بر افروختن آتش بر فراز صخره های صعب العبور زاگرس بو.ده اند و واژۀ(کل) در زبان کردی به معنی صخره گاه است و (ور) کردی فعل امر(بر) است و صفت مرکب کل ور به این سبب بر ایل اطلاق شده است. ضمناً آهوی نر را در فصل مستی و بی باکی که در هر خیرش چند صخره را پشت سر می گذارد نیز( کل) می گویند و اکراد منطقه هر هیأت زیبا و متناسب و شایسته را به(کل) تشبیه می نمایند که تمام این خصوصیات در افراد ایل کلهر نسبتاً وجود دارد ( پرنیان ، همان )
سابقه تاریخی ایل کلهر:
صاحب نظران و محققین ایرانی و مستشرقین و ایران شناسان غیر ایرانی متفق الرأیند که کلهرها از قدیمی ترین طوایف ایرانی هستند که در غرب ایران سکونت داشته اند و در طول تاریخ مرزبانان وطن دوست و ایران خواه بوده اند.
چه قبل از اسلام که با انتساب نژاد خود به پهلوانان شاهنامه این پیوند را پاسدار بوده اند و اصولاً ادامه این پیوند طوری استمرار می یابد که بعد از ظهور اسلام نیز با توجهی به آیین نوین محمدی آمیخته می شود و در مقابل ادیان منسوخ چون یهود قرار می گیرد.
اما محققینی چون راولینسن با توجیهی این مطلب متواتر تاریخی را دگرگون نمایاننده و کلهرها را باقی مانده اسرای ساماریه به شمار می آورد. هر چند واقعیت امر را بالغ بر دو قرن پیش از راولینسن، امیر شرفخان بدلیسی در شرفنامه عنوان می نماید و راولینسن با تحلیل مطابق خواستۀ خود آن را به عنوان(افسانۀ مبهم) یاد می کند و در مقام صادق نمایاندن نظریه ی خود بر می آید، امیر شرفخان در شرفنامه می نویسد: ( و ایشان منحصراً به سه شعبه و نصب خود را به گودرز ابن گیو می رسانند و گیو در زمان سلاطین کیان والی شهر بابل بود که به کوفه اشتهار دارد. از او رهام نام پسری به وجود آمد که حسب الحکم بهمن کیانی لشکر به شام و بیت المقدس و مصر کشیده، خرابی و قتل بسیار نمود، چندان از قوم بنی اسرائیل به قتل آورد که از خون ایشان آسیاب به گردش آمده؛ مورخان بخت النصر قدم بر سریر سلطنت نهاد از آن تاریخ حکومت آن دیار در دست اولاد ایشان است و عشیرت ایشان را گوران می خواندند).
کلهر همان طوری که امروز زادگاه بسیاری از دانشمندان و هنری مردان غرب ایران بوده است درگذشته های دور نیز افراد این ایل معمار و حجار عصر سامانی را که در بین اهالی به فرهاد معروف است از خود دانسته است، چنانکه صاحب شرفنامه می نویسد: نهنگ دریایی محنت و پلنگ کوهسار شفقت(فرهاد) که در زمان خسرو پرویز ظهور کرده از طایفه کلهر است.این سخن، روایت سینه به سینه معمرین ایل را که جوانان کلهر بر قله های زاگرس آتش افروز جشن های باستانی و حامل تندیس های هنری و مذهبی بر سخره های صعب العبور بوده اند؛ قوت می بخشد. اگر چه کلهرها از دیرباز در زیستگاه خود کوهپایه های زاگرس ساکن بوده اند اما تا دوره صفویه به صراحت از کلهر در تواریخ معتبر نامی برده نشده است در زمان ظهور شاه اسماعیل کلهر دارای تشکیلات ایلی شد و با کردان پازوکی در خدمت پادشاه نوجوان صفویه کمر خدمت بستند و به بسیاری از ایلات معتبر کرد چون زنگنه و کلیایی و… در این پیمان هم داستان شدند.
ابتدا به خاطر حفظ تمامیت عرضی ایران که در دست حکومت های کوچک محلی بودو دیگر تشکیل سد دفاعی در مقابل همسایه ی قدرتمند که در ماورای ساحل بغداد تا کرانه های ارس و دهانۀ خلیج فارس با ایران بزرگ همسایه بود که البته عنصر مؤثر و مهم مذهبی در ایجاد این پیوستگی و یکپارچگی نقش اصلی را داشت و در جمعیت آنها مورخین آورده اند که: در قشون کردان، کلهر با پازوکی از لحاظ تعداد برابر ترکمان شاهسوند(قزلباش) بوده اند اما چون سلاطین صفویه بر سریر سلطنت مستقر شدند به جای استمالت و برآوردن خواسته های هم پیمانان ایلی خود، درصدد برتری دادن قوم قزلباش برآمدند و ایل کلهر را جزء تابعین به حساب نیاوردند و امرایی که تابعین نبودند، استقلال نداشتند سپس این امر موجب آزردگی و دلسردی ایل بزرگ کلهر شد و جنگ آورانی که برای کسب این قدرت مرکزی و پیروزی خاندان صفوی رنج ها برده بودند، سر به طغیان برداشتند. سیاسی مردان ایل کلهر که به نیروی شمشیر و شهامت از مقرّحکمرانی خلفای عباسی سرزمین را بسته بدون چون و چرای ایران را تا نواحی ایران مرکزی با هم پیمانان خود در اختیار داشتند و به اقتصای زمان یاسای قزلباش را گردن نهاده، ذالفقارخان ترکمان را به ریاست پذیرفته بودند، با اتکا به لیاقت و رادی او مانند فردی از ایل خود به همایتش برخاستند.
چنانکه اکثر مورخین از او به عنوان ذوالفقارخان کلهر یاد کرده اند.
همین ذوالفقارخان به شهادت عده ای از مورخین از جمله ((علی ظریف الاعظمی در تاریخ الدول الفارسیه فی العراق)) بعد از مرگ شاه اسماعیل صفوی و ظهور شاه طهماسب اول به تسخیر عراق پرداخت و دستگاه سلطنتی را بر هم زد و دولت کرد عراق را تأسیس کرد و مدتی در عراق حکمرانی نمود. به همین صورت در دوره های بعدی یعنی زمان افشاریه و زندیه و سپس قاجاریه ایل بزرگ و دلاور کلهر حضور فعال خود را در تمامی جریانات سیاسی کشور حفظ نموده و با چاره اندیشی های سران و رهبران و حاکمان منطقه در جریان امور کشور جهت گیری هایی داشته. (همان)
با آمدن محمدعلی میرزای دولتشاه و وصلت فرزندان اسماعیل خان با نوادگان دولتشاه اولاد حشمن الدوله و عنایت دولتشاه و فرزندش محمدحسین میرزا به طایفه حاجی زادگان به تدریج به شهر کرمانشاه به ایجاد زندگانی اشرافی و ترتیب ساختمان و عمارت و آداب و تربیت شهری فرزندان در کنار شاهزادگان قاجار پرداخته و قطع رابطه ایلی با سواره و رعایا که زیربنای ادامۀ حیات آنان بودند و کشیدن مرزی ما بین خاندان خود و آنها که کلانتران طوایف و کدخدایان به عنوان رابطه ای در این امر نقش داشتند پایگاه های ایلی آنها را فرسوده ساخت.
در این دایره فرزندان سران ایل از حدیث کوچ و بار بدور ماندند نمایندگانی از سوی این خاندان بعنوان (سر ایل) نظم کوچ گرمسیری و سردسیری را به عهده گرفته مأموریت می یافت، و گاهی سران ایل برای تفنن و تفریح و احداث قلعه و بنا، اقامتی در ایل داشتند و بیشتر اوقات خود را در مرکز ایالت(کرمانشاه) و یا تهران می کذراندند و با در اختیار داشتن گروهی از سواران بالغ بر پانصد تا هزار سوار که هر چند مدت تعویض می شدند حفاظت محدوده ای از شهر یا قصری را که در اختیار می گرفتند.
با روی کار آمدن ناصرالدین شاه در سال 1264. ق و اقتدار امیرکبیر که عزیزخان سردار کل فرمانده کل قوا و ریاست انتظامات تهران را عهده دار گردید این حضور سواره در تهران جدی گردید و سران ایل با دریافت درجات نظامی، یاور، سرهنگ، سرتیپ و گذراندن دوره هایی در دارالفنون چهره هایی منظم یافتند اگرچه سواره نیز در میدان مشق با شیوه های جنگ های منظم آشنا می شدند اما فضای نظامی ایل طالب پذیرش این ترتیب و تعلمیات نبود. تمامی این عوامل دست به دست هم داده سران طوایف کلهر هر کدام در پی استقلال طایفۀ خود بر می آیند، با مرگ امیرکبیر و عدم تداوم برنامه های مورد نظر او بازگشت فوج، عدم توانایی سران در استقرار مجدد در ایل و اخذ مالیات و کوچ و تبدیل ماهیت ایلی خاندان حکمران به ماهیت اشرافی، هر کدام از سران طوایف در پی سلطه و حکومت ایل کلهر برآمدند و پس از درگیری های خونین داودخان 1300. ق از تیرۀ عبدالمحمد طایفۀ خالدی توانست به قدرت برسد زیرا که نیای خود اسدخان و پدرش عباس خان (حاکم کلهر از 1296 تا 1298) را در این مسیر با کشتن فرزندان از دست داده بود. داودخان چون بر پشت اسب و با رعایت یاسای ایلی به
[دوشنبه 1398-07-15] [ 05:28:00 ب.ظ ]
|