“عیبها (در محصولات)،تولید بیش از حد کالای غیر ضروری،موجودیها کالایی که منتظر فرایند یا مصرف در فاصله ای دورتر هستند،فرایند غیر لازم،جابجایی غیر ضروری(انسانی)،حمل و نقل غیر ضروری(کالاها)، انتظار نیروی انسانی برای ملزومات تا کارهای خود را انجام دهند یا برای تحقق فعالیتی در بالای جریان وطراحی کالاهاو خدمات که متناسب با نیازهای مصرف کنندگان نیست.”

 

تولید ناب سیستمی است که بر این فرض بنا نهاده شده است که مزیت یک محصول ماندگار نیست و ‌بنابرین‏ به جای اجتناب از رقابت ،بایستی با رقبا به صورت رودررو مواجه شد.برای کسب موفقیت در این امر شرکت بایستی برای کاهش هزینه ها و تولید کالای با کیفیت بسیار بالا تخصص پیدا کند. نکته کلیدی در رسیدن به تولید ناب این است که شرکت ها باید این موضوع را بیاموزند که به فرایند مدیریت،به ‌عنوان یک سیستم حل مشکل جامع درون سازمانی در داخل زنجیره تولید کل بنگرند و نه یک مجموعه ای از تکنیک های مستقل به کار گرفته شده در واحد های مستقل.

 

“سیستم جامع حل مشکل در تولید ناب ،تولید کنندگان ناب را وادار ‌کرده‌است که عرضه کنندگان خود را به به کارگیری فنون ناب در فرایند هایشان ترغیب کنند تا بدین وسیله به یک جریان سریع،منسجم و مکرر از کالاها و اطلاعات درون زنجیره تولید برسند.”

 

تولید ناب را می توان یک مدل تولیدی منسجم دانست، زیرا که آن از ابزارها،متدهاو استراتژیهای مختلفی در ایجاد و توسعه محصول ،مدیریت و مدیریت عرضه در یک کل تشکیل شده است.تولید ناب ‌به این علت ناب است که از هر چیز ،در مقایسه با تولید انبوه کمتر استفاده می شود.(حدود نیمی از نیروی انسانی،نیمی از فضای کارخانه،نیمی از سرمایه گذاری مورد نیاز برای ابزارها،نیمی از ساعات مهندسی در خلق محصول و تولید آن در نیمی از زمان مورد نیاز).(عادل اذر،سعید صفیری ،۱۳۸۳)

تفکر ناب را می توان در ۵ اصل خلاصه نمود که این ۵ اصل عبارتند از :تعیین دقیق ارزش هر محصول معین،شناسایی جریان ارزش هر محصول،ایجاد حرکت بدون وقفه در این ارزش،امکان دادن به مشتری تا بتواند این ارزش را از تولید کننده بیرون بکشد و تعقیب کمال. ناب اندیشیدن در یک سازمان بایستی به یک فرهنگ تبدیل شود و بایستی بسترهای مناسب را جهت نهادینه شدن تفکر ناب در کلیه سطوح را مهیا نمایند(شهرام تاج،۱۳۸۶). لذا آنچه که ما در این تحقیق به دنبال آن خواهیم بود ارزیابی عملکرد تولید با رویکرد تولید ناب با بهره گرفتن از تکنیک DEA است.

 

ضرورت و اهمیت تحقیق (بیان مسئله)

 

در بسیاری از واحدهای تولیدی، به ویژه آن‌هایی که به دلیل گستردگی تولید خدمات و محصولات با وسعت کار بیشتری روبه‌رو هستند، مدیران تولید برای هدایت و رهبری مناسب عملکرد تولید نیازمند در اختیار داشتن اطلاعات جامع از عملکرد بخش‌های مختلف هستند. جمع‌ آوری این اطلاعات از زمان ورود مواد اولیه به خطوط تولید آغاز می‌شود و تا تولید محصولات نهایی و خروج آن‌ ها از کارخانه ادامه می‌یابد. تسلط مدیران تولید بر اطلاعات مراحل مختلف تولید موجب می‌شود تا علاوه بر هدایت و مدیریت بهینه عملکرد تولید، با اختصاص مناسب منابع، بهره‌وری تولید افزایش و کیفیت محصولات بالا رود.

 

در این مطالعه قصد داریم ارزیابی عملکرد تولید را با رویکردی مبتنی بر مفاهمیم نابی را مورد مطالعه قرار داده و بر این اساس مسیر بهبود را برای ارتقای کارایی سیستم ‌های تولیدی پیشنهاد نماییم. در مطالعه عملکرد تولید واژه هایی از قبیل کاهش هزینه،کارایی عملکرد ،تحویل بموقع،برتری در کیفیت،انگیزه کار کنان و راضی نگه داشتن مشتریان بیشتر مورد توجه قرار گرفته است.همچنین مطلالعه بر روی خروجی ها نیز نشان دهنده تلاش برای بهبود در هزینه و زمان به ‌عنوان عوامل اصلی در خروجی می‌باشد. .در بیشتر یافته های مبنی بر خروجی و ورودی ،معمولا بر اساس یک خروجی(معمولا حجم تولید)و ایتم های محدود برای ورودی (معمولا سرمایه و کار)ارزیابی صورت می‌گیرد.البته در عمل می توان بر عامل های غیر کمی که برتری در تولید را سبب می شود مانند کیفیت و انعطاف پذیری نیز توجه کرد.

 

نکته حایز اهمیت در این مطالعات توجه بیشتر شرکت ها بر روی خروجی ها به عنوان عوامل اصلی در عملکرد خود می‌باشد.توجه بیش از حد بر روی خروجی ها ما را از آیتم های مربوط به ورودی دور می‌سازد از این رو ما در این مطالعه برانیم تا کارایی تولید را در استفاده از توانمندسازهای نابی سازمانی محاسبه نماییم. برای این کار خروجی های سیستم را عملکرد شرکت و ورودی های آن را پارامترهای تولید ناب در نظر گرفتیم و بر این اساس به محاسبه کارایی واحدهای تولیدی پرداختیم.

 

۱-۳ اهداف تحقیق

 

هدف اصلی این تحقیق ارزیابی کارایی عملکرد تولید با رویکرد ناب می‌باشد و برانیم بعد از ارزیابی انجام شده عوامل مؤثر در عملکرد را مشخص کرده و با توجه به آن شرکت ها را در امر بهبود عملکرد خود یاری دهیم.

 

۱-۴ ضرورت انجام تحقیق

 

آنچه امروزه در اکثر شرکت ها می‌بینیم تلاش برای حفظ و بقای خود است و از این رو می کوشندتا در دنیای رقابتی امروز با بهبود در عملکرد خود از دیگر رقبا عقب نمانند. . شرکت ها باید دو نکته مهم را مد نظر قرار دهند: اول اینکه باید اولویت های رقابتی تولید را بیابند و فاکتورهای مهم در تولید را مشخص سازند.دوم اینکه شرکت ها باید در سفارشات خود که باعث افزایش مزیت رقابتی است دقت وافی و کافی داشته باشند.

 

رتبه بندی و ارزیابی شرکت ها معمولا ‌بر اساس عملکرد آن ها سنجیده می شود از این رو به طور طبیعی این سوال پیش می‌آید که متغیرهای عملکرد تولیدی شرکت ها کدامند؟فعالیت های تولیدی شامل تعدادی فرایند ،تصمیمات و فعالیت ها هستند.انتخاب صحیح و اجرای مؤثر آن ها می‌تواند در ارتقا‍ء توانایی‌های تولید نقش داشته باشند. لذا در این مطالعه با توجه به اصولی که برای یک تولید ناب برشمردیم (کیفیت بالا،ارزش افزوده بیشتر،کمترین ضایعات و …)و هم چنین ‌ورودی‌هایی تولیدرا که مد نظر قرار دادیم ،شرکت ها را مورد ارزیابی قرار داده و عوامل ضعف و قوت آن ها را شناسایی و در صورت وجود ضعف آن را بر طرف نماییم .

 

۱-۵ جامعه آماری و نمونه آماری

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت