زندانی به هنگام ورود به زندان و یا هنگام خروج از زندان ممکن است از یکسو از طرف خانواده اش که با زندانی شدن از متحمل مشکلات عاطفی، مالی، … شده اند طرد شود و دیگر وی را به دیده عضو خانواده قبول نداشته باشند که در اثر این طرد شدگی زمینه ها برای جذب شدن بزهکار به باندهای فساد و انحراف و مشکلات روحی و روانی فراهم می گردد. و از سوی دیگر جامعه وی را به عنوان یک فرد عادی و مطمئن نگاه نمی کند و حتی به حاظ غیبت های طولانی از محیط کار و از دست دادن سرمایه شغل سابق خود را از دست بدهد. همه اینها باعث ایجاد اختلالات در شخصیت زندانی می شود که در نتیجه آن زندانی هیچ احساس تعهد و مسئولیتی را اولاً: نسبت به خانواده ثانیاً: نسبت به جامعه نداشته باشد پس یکی از آثار منفی زندان و در واقع از معایب زندان کمک در رسیدن به احساس پوچی و بی هدفی در زندان است. در همین راستا عده ای معتقدند که: از دیگر تبعات حبس این است که زندانی احساس می کند که در طول مدت حبس از امکانات رایگان و مجانی برخوردار می شود این امر ضمن سوق دادن زندانی به تن پروری و بیکاری موجب از بین رفتن حس مسئولیت در وی خواهد شد»(محمدی: پیشین، ۴۰).

برای دانلود متن کامل پایان نامه ها اینجا کلیک کنید

 

 مبانی نظری ناکارامدی کیفر حبس و طرح جایگزین های آن
 

قبل از اینکه به عوامل نظری ناکارامدی کیفر حبس و طرح جایگزین های آن بپردازیم، ابتدا باید گفت که استفاده از جایگزین های مجازات حبس را باید در حقیقت نوعی کیفرزدایی تلقی کرد. زیرا کیفر زدایی طبق تعریف شورای اروپا عبارتست از: «کلیه اشکال جرح و تعدیل در درون نظام کیفری در جهت تخیف مانند تبدیل بزهی از درجه جنایی به جنحه ای یا گذاشتن یک اقدام «جانشین» به جای کیفر سالب آزادی. در این قسمت به مبانی نظری عدم مشروعیت کیفر حبس و جلوه های کاهش توسل به مجازات حبس و استفاده از مجازاتهای جایگزین در پرتو تحولات کیفری و نظریات جرم شناسی بطور اختصار خواهیم پرداخت.

 

تحولات کیفری و گسترش زندان
 

مکاتب کیفری ضمن افزایش توسل به مجازات حبس، هر یک به نوبه خود در دگرگونی های اساسی در نحوه اجرای مجازات حبس با هدف مساعدتر کردن زمینه های اصلاح و درمان محکومین و بازپذیری آنها به جامعه و در برخی موارد به علت غیرضروری بودن مجازات حبس خواستار مجازات جایگزین برای حبس شده اند. به اختصار به نگرش مکاتب کیفری در خصوص افزایش استفاده از زندان و حتی عدم مشروعیت آن خواهیم پرداخت.

 

۱- مکتب کلاسیک: بنیانگذاران این مکتب: بکاریا، بنتام و روسو هستند. بکاریا با انتشار کتاب «جرائم و مجازات» در سال ۱۷۶۴ حقوق کیفری را تابع اصول و قاعده کرد و توسل به حقوق کیفری تابع اصل قانونی بودن شده بود دیگر از توسل خودسرانه و بی قید و شرط از جقوق کیفری جلوگیری کرد. این مکتب برای نحوه اجرای مجازات اهمیت بسیار قابل است و معتقد است که تشکیلات زندان باید مجرم را ضمن تحمل مجازات، تربیت کند. آنها از حبس بعنوان مجازات اصلی استفاده می کردندفقط دغدغه آنها اجرای بهتر و کارامد آن بود(نعیمی: ۱۳۸۲، ۸۵).

 

۲- مکتب نئوکلاسیک: بنیانگذاران این مکتب، رسی، لیزر، ارتولان هستند. در آثار برخی از نویسندگان این مکتب راه حل هایی برای اجتناب از آثار زیان بار مجازات حبس دیده می شود که قبل از ذکر آنها باید گفت کیفر حبس در افکار بنیانگذاران این مکتب جای خاصی دارد آنها بهترین مجازات را حبس می دانند.  یکی از اندیشه های مورد احترام این مکتب اصل فردی کردن کیفر 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت