دیگر گروه را نیز متغیر و پویا میسازد و یک تمایل درونی را در اعضای گروه برای اجرای اهداف مشترک ایجاد و ترغیب مینماید.لوین و همکاران او مثل اویسنکین[۱۴]،لیسنر[۱۵]،ماهلر[۱۶]و لویس با انجام تحقیقات بیشتری در این زمینه اعلام کردند که برای اجرای هدف مشترک یک انگیزهء بسیار قوی در افراد به وجود میآید که رفتار مشارکتی را تحریک میکند.در اواخر دههء ۱۹۴۰ یکی از دانشجویان فارغ التحصیل لوین به نام دوشاستدلال لوین دربارهء وابستگی متقابل اجتماعی را گسترش داد و نظریهای در باب مشارکت و رقابت ارائه داد که از لحاظ مبانی نظری و کار بردی در ۴۵ سال گذشته بینظیر بود،به طوری که استادان دانشگاه مینی سوتا این نظریه را در آموزش و پرورش به کار برده و موفقیت آن را در عمل مورد تأیید قرار دادند(جانسون،۱۹۸۹).اکنون نظریهء لوین به عنوان یک نظریهء برتر در صنعت و تجارت کاربرد وسیعی دارد و نویسندگانی چون جانسون و جانسون،کاگان و اسلاوین معتقدند که اثربخشی این نظریه در امر آموزش از طریق تحقیقات متعدد ثابت شده و اکنون به عنوان یکی از بهترین روشها در آموزش و پرورش و سایر نهادها به کار میرود(جانسون و جانسون،۱۹۸۶؛کاگان،۱۹۸۶؛اسلاوین،۱۹۸۸)
اهمیت وضرورت تحقیق:
با نگاهی اجمالی به نحوه یاددهی – یادگیری در مدارس در مییابیم که گفتن، شنیدن و حفظ کردن، ارکان فعّالیّتهای یاددهی – یادگیری را تشکیل میدهد. این مؤلّفهها با نامهای مختلف از سوی صاحبنظران تعبیر شده است. از جمله: رویکرد نتیجه محوری، پاسخ محور، معلّم محور و غیر فعّال. در رویکرد حافظه محور، مطالب یک طرفه از سوی معلّم به دانش آموزان ارائه میشود، غافل از اینکه این شیوه، خود، مانع یادگیری و خلّاقیت است(صفوی، ۱۳۸۷). با کمی تأمّل در مییابیم که یادگیری به شیوه یاد شده، خلاف فطرت دانش آموزان در فرایند یاددهی – یادگیری است، چرا که دانش آموزان دوست دارند علاوه بر شنیدن، مشاهده ، لمس، سؤال و جستجو کنند و تفکّر، کاوشگری، آزمایش و پژوهش داشته باشند و به نوعی تفسیر و قضاوت کنند (خورشیدی، ۱۳۸۷).
پیام یونسکو در خصوص یادگیری نیز، بیانگر این نوع آموختن است که یادگیری را دانستن، انجام دادن، هم زیستی و زیستن تعبیر کرده است. این نوع یادگیری، متناسب با پیشرفتهای فناوری اطلاعات و ارتباطات[۱۷]است. با توجه به نکات یاد شده، تعریف فرایند یاددهی – یادگیری عبارت است از: مواجههی عمدی معلّم و شاگرد در یک فضای آموزشی به منظور تحقّق هدفهای معیّن. عناصر اصلی این الگو مراحل توالی فعّالیّت معلّم و شاگرد، نقش معلّم، نقش دانشآموز و نحوهی ارتباط معلّم و شاگرد را تشکیل می دهند (محبّی، ۱۳۸۴).
عنصر اصلی برای تحقّق فرآیند یاددهی – یادگیری، معلّم است. تبدیل روشهای تدریس نتیجه محور به فرایند محور، مسأله محور، پژوهش محور و همچنین پاسخ محور به سؤال محور و استفاده از روشهای نوین تدریس، مانند تدریس به روش مشارکتی، بارش مغزی و بدیعه پردازی سرآغاز موفّقیّت در این مسیر و بیانگر ضرورت توجّه به روشهای فعّال است. تحقیقات صورت گرفته نشان میدهد تغییر در محتوای کتابهای درسی و آموزش نحوهی تدریس با رویکرد فعّال به ویژه در درس علوم دوره ابتدایی و راهنمایی به طور نسبی موفّق بوده است. آنچه مسلّم است در کوتاه مدّت، امکان زمینهسازی در همهی امور برای تحقّق پژوهش محوری میسر نیست. لذا بیشترین سرمایه گذاری باید در خصوص معلّم باشد (همان).دربسیاری مواقع شاید این بخش به دور از واقعیت نباشد که نه معلم میداند محتوایی را چرا باید درس بدهد و نه دانشآموز دلیل انتخاب محتوا را میداند. نه معلم میداند محتوا رابه چه روش صحیح وسودمندی تدریس نماید و نه دانش آموز چگونه یادگرفتن را میداند. معلم صرفاً درس میدهد و فراگیران نیز به طور موقتی حفظ میکنند ما فقط یادگرفتهایم درس بدهیم و دانشآموزان نیز آموختهاند که تنها حفظ نمایند و چون و چرای مطالب را ازما بپذیرند ( کیوانفر ، ۱۳۸۰).
آیا معلم به طور معمول، پیش از تدریس، هدف از تدریس مطالب را ارزیابی میکند؟ وآیا از خود میپرسد این محتوا چگونه بایدتدریس شود؟یا فقط به طوریکنواخت به روش حفظی ویادگیری طوطی وارمی پردازد.
آیا معلمی که از روش های سنتی استفاده می کندمیزان مشارکت دانش آموزان در فعالیتهای یادگیری و آموزش را یکسان می داند؟ آیا معلمی که از روش های سنتی مانند قاعده گویی، سخنرانی و. استفاده می کند میزان و مدت ماندگاری مطالب در ذهن دانش آموزان را می داند؟
تدریس در گذشته بر اساس دیدگاه متخصصان تعلیم و تربیت به معنی انتقال معلومات بوده اما صاحبنظران جدید تعلیم وتربیت بر این باورند که معلم باید روش دانستن را به دانشآموز بیاموزد نه اینکه صرفاً به انتقال فرمولها و معلومات اکتفا کند. معلم باید دانشآموز را کمک کند تا خود تجربه کند و از طریق تجارب خود مطالب را فراگیرند، لذا توجه به کیفیت و شیوه تدریس معلمان باید امر بسیار ضروری و جدی تلقی شود و برنامه ریزان و مسئولان موظفند که فرصتهای لازم برای آشنائی هر چه بیشتر معلمان با روشها و الگوهای جدید و خلاق تدریس را فراهم نموده، و شرایط و امکانات را برای اجرای موفقیت آمیز این روشها آماده نمایند.
امروزه بیساری از طراحان و مسئولان برنامه های آموزش و پرورش از شیوه های رایج تدریس ناراضی هستند و بدین سبب از نوآوری و نوگرایی در این زمینه، استقبال میکنند. کارآمدی روش های تدریس نوین نظیر روش های : کار گروهی ،روش فعال، حل مساله و استفاده از تکنولوژی بر کسی پوشیده نیست. در مقابل کارایی و اعتبار روشهایی مانند: سخنرانی ، انتقال اطلاعات از معلم به دانشآموز و به یاد سپاری و تأکید بر محفوظات که شالوده روش های سنتی است مدتهاست مورد ایراد و پرسش قرار گرفته است. برای جبران کمبودهای این گونه روشها، عدهای از متخصصان استفاده از وسا
دیگر سایت ها :
[شنبه 1399-02-20] [ 08:47:00 ب.ظ ]
|