1-1-2- فرهنگ سیاسی و ارزش‌های دموکراتیک………………. 7

1-2- مرور آثار نظری………………………………………………. 13

1-2-1- جامعه‌پذیری سیاسی……………………………………13

1-2-2- دموکراسی و ارزش­های دموکراتیک……………………. 15

1-2-3- فرهنگ سیاسی…………………………………………..22

1-2-4- جامعه مدنی………………………………………………29

1-2-5- نسل و شکاف نسلی…………………………………….35

1-2-6- فرهنگ سیاسی و شکاف نسلی در ایران…………….38

1-3- نتیجه‌گیری……………………………………………………. 43

فصل دوم. چارچوب نظری………………………………………….44

2-1- سطوح نظری…………………………………………………. 44

2-2- تئوری نسلی…………………………………………………. 44

2-3- فرهنگ سیاسی…………………………………………….. 45

2-3-1- شاخص­های ارزش دموکراتیک…………………………….. 47

فصل سوم. روش تحقیق…………………………………………. 49

3-1- مقدمه…………………………………………………………. 49

3-2- عملیاتی کردن مفاهیم………………………………………. 49

3-3- جامعه آماری و نمونه…………………………………………. 55

3-3-1- روش نمونه گیری………………………………………….. 56

فصل چهارم. تحلیل داده‌ها………………………………………… 57

آمار توصیفی…………………………………………………………..57

4-2 آمار استنباطی…………………………………………………. 74

فصل چهارم ـ نتیجه ­گیری…………………………………………… 84

چکیده:

موضوع تحقیق، «بررسی تطبیقی ارزش­های دموکراتیک بین­نسلی در شهر ساری» است. امروزه روشنفکران و برخی توده‌های مردم از دموکراسی حمایت می‌کنند. تصور می‌شود رواج فرهنگ سیاسی دموکراتیک در میان شهروندان لازمه ایجاد و تضمین بقای دموکراسی در جامعه است. فصل اول این پژوهش به بررسی فرهنگ سیاسی دموکراتیک اختصاص یافته است. در قسمت بررسی منابع علمی، علاوه بر موضوع اصلی، به بررسی دیدگاه­ها در مورد موضوعات مرتبط مانند جامعه‌پذیری سیاسی، فرهنگ سیاسی ایران، دموکراسی و … پرداخته شد. در فصل دوم، ذیل بحث روش­شناسی، روش نمونه‌گیری و فرضیات تشریح شده1-1-2- فرهنگ سیاسی و ارزش‌های دموکراتیک………………. 7 1-2- مرور آثار نظری………………………………………………. 13 1-2-1- جامعه‌پذیری سیاسی……………………………………13 1-2-2- دموکراسی و ارزش­های دموکراتیک……………………. 15 1-2-3- فرهنگ سیاسی…………………………………………..22 1-2-4- جامعه مدنی………………………………………………29 1-2-5- نسل و شکاف نسلی…………………………………….35 1-2-6- فرهنگ سیاسی و شکاف نسلی در ایران…………….38 1-3- نتیجه‌گیری……………………………………………………. 43 فصل دوم. چارچوب نظری………………………………………….44 2-1- سطوح نظری…………………………………………………. 44 2-2- تئوری نسلی…………………………………………………. 44 2-3- فرهنگ سیاسی…………………………………………….. 45 2-3-1- شاخص­های ارزش دموکراتیک…………………………….. 47 فصل سوم. روش تحقیق…………………………………………. 49 3-1- مقدمه…………………………………………………………. 49 3-2- عملیاتی کردن مفاهیم………………………………………. 49 3-3- جامعه آماری و نمونه…………………………………………. 55 3-3-1- روش نمونه گیری………………………………………….. 56 فصل چهارم. تحلیل داده‌ها………………………………………… 57 آمار توصیفی…………………………………………………………..57 4-2 آمار استنباطی…………………………………………………. 74 فصل چهارم ـ نتیجه ­گیری…………………………………………… 84 چکیده: موضوع تحقیق، «بررسی تطبیقی ارزش­های دموکراتیک بین­نسلی در شهر ساری» است. امروزه روشنفکران و برخی توده‌های مردم از دموکراسی حمایت می‌کنند. تصور می‌شود رواج فرهنگ سیاسی دموکراتیک در میان شهروندان لازمه ایجاد و تضمین بقای دموکراسی در جامعه است. فصل اول این پژوهش به بررسی فرهنگ سیاسی دموکراتیک اختصاص یافته است. در قسمت بررسی منابع علمی، علاوه بر موضوع اصلی، به بررسی دیدگاه­ها در مورد موضوعات مرتبط مانند جامعه‌پذیری سیاسی، فرهنگ سیاسی ایران، دموکراسی و … پرداخته شد. در فصل دوم، ذیل بحث روش­شناسی، روش نمونه‌گیری و فرضیات تشریح شده است. فرهنگ سیاسی در این تحقیق با روش پیمایشی بررسی شده است. افراد جامعه با تجربیات تاریخی جنگ و انقلاب به سه نسل تقسیم شدند. نسل اول، 48 ساله به بالا که هم تجربه انقلاب و هم جنگ را داشته‌اند. نسل دوم، 34 تا 47 ساله و دارای تجربه مشارکت فعال در جنگ و نسل سوم17 تا 33ساله تجربه­ای از جنگ یا انقلاب نداشته­اند. در این پژوهش از دیدگاه اینگلهارت درباره‌نقش تجربه‌نسلی در پذیرش ارزش­های مادی و فرامادی و به تبع آن ارزش­های دموکراتیک فرضیه ساخته شده است. جهت بررسی فرهنگ سیاسی از دیدگاه آلموند و وربا در سه بعد شناختی، عاطفی و ارزیابانه استفاده شد. نمونه‌گیری به صورت خوشه­ای در 16 حوزه انتخاب شد و پرسشگران افراد را در بلوک­های متفاوت، به صورت کاملا تصادفی انتخاب نمودند. در فصل سوم، یافته­های تحقیق، به صورت جداول و نمودار توصیف شده و فرضیات تحقیق با استفاده از آزمون­های مناسب، آزمون شده‌اند. یافته­ها‌ی تحقیق بدین قرار است: از لحاظ تمایل به ارزش‌های دموکراتیک بین سه نسل تفاوت دیده می­شود، اما شکاف نسلی فقط بین دو نسل اول و دوم اتفاق افتاده است. میزان تمایل به ارزش­های دموکراتیک در هر سه نسل بالا بوده است. هر سه نسل ارزیابی نسبتاً ضعیفی از وضعیت رعایت ارزش­های دموکراتیک در جامعه داشته‌اند. مهم‌ترین اولویت ارزشی افراد جامعه در همه نسل­ها «رشد اقتصادی» بوده است. دومین اولویت ارزشی که نسل دوم بیشترین فراوانی را در این مورد داشته است، «آزادی بیان» و سومین اولویت در همه نسل­ها «اشتغال» بوده است. هم­چنین هرچه میزان آگاهی سیاسی افراد بالاتر باشد، دموکرات­تر نیز هستند. مقدمه: طرح مسأله امروزه دموکراسی و ارزش­های ‌دموکراتیک مقبولیت جهانی پیدا کرده و ضرورت توجه به این شیوۀ‌حکومتی، از سوی بسیاری از دولت­ها و کشورهای جهان پذیرفته شده است. از طرف‌دیگر دموکراسی به‌عنوان شاخصی در اندازه­گیری توسعه ‌سیاسی شناخته می­شود و به ‌همین دلیل، بیشتر کشورها می‌کوشند تا خود را دموکراتیک معرفی کنند. به طور کل، ارزش­های سیاسی به عنوان بخش مهمی از فرهنگ‌سیاسی هر ملت یکی از مهم­ترین عوامل مؤثر در رفتارهای ‌سیاسی آنان است و سرنوشت حکومت و ملت نیز با همین عوامل پیوند ‌ناگسستنی دارد. جهت رسیدن به توسعه سیاسی، توجه به فرهنگ سیاسی بسیار ضروری به نظر می­رسد و اهمیت آن زمانی بیشتر می­شود که بدانیم فرهنگ سیاسی سنتی در ایران به شکلی متفاوت با فرهنگ سیاسی مدرن در ذهن افراد رسوب پیدا کرده و گاهی حتی با آن در تعارض می­باشد. جهت روشن کردن این موضوع و شناخت عوامل مؤثر بر آن، بهترین روش، بررسی فرهنگ سیاسی در بین نسل­های متفاوت جامعه می­باشد. در ضمن بررسی بین­‌نسلی ارزش­های فرهنگ سیاسی می­تواند شاخص مهمی درخصوص تغییرات اجتماعی جامعه در اختیار علوم اجتماعی قرار دهد. با کمی تأمل در تاریخ ایران می­توان ملاحظه نمود که علیرغم این که گهگاه برخی زمینه­های عینی و نهادی فعالیت‌های مدنی و سیاسی مدرن فراهم می­گردد، لیکن ظاهرا عدم تثبیت و درونی شدن فرهنگ ‌سیاسی مدرن و ارزش­های دموکراتیک در بین مردم سبب می­شود که عملاً این نهادها به اهداف خود دست پیدا نکنند و برای همیشه شعارگونه در بیانات سیاسی باقی بماند. در حقیقت، بحث دموکراسی و دموکراتیزاسیون در ایران سابقه­ای یکصد ساله دارد و اولین دغدغه­های آن به انقلاب مشروطیت می‌رسد، دومین مقطع زمانی، دوره نهضت ملی با روی کار آمدن مصدق، سومین مقطع زمانی با پیروزی انقلاب که با تدوین قانون اساسی و متمم آن، خیزی برای محقق ساختن ارزش­های دموکراتیک برداشته شد ولی هرگز به شکل نهادی و پایا در نیامد و آخرین مقطع زمانی بعد از دوم خرداد 1376 که با روی کار آمدن محمد خاتمی در منصب ریاست جمهوری با مسلط نمودن گفتمان دموکراتیک، افکار عمومی را به خود جلب نمود، اما با همه این اوصاف، ظاهرا تاکنون ارزش­های دموکراتیک در بین اقشار جامعه درونی نشده است. مع‌الوصف، می­توان گفت که تنها مشکلات نهادی یا ساختاری در عدم استقرار دموکراسی اثرگذار نیست، بلکه متغیر فرهنگی نیز از اهمیت زیادی برخوردار است. فرهنگ شکل دهنده بستری است که سیاست در چهارچوب آن رخ می­دهد و لزوم توجه به ارزش­ها و نگرش­های سیاسی، برای درک پدیده­های سیاسی به ویژه شکل گیری دموکراسی پایدار مورد تأکید قرار می­گیرد و به عنوان یک ابزار مفهومی شناخته می­شود، که بر اساس آن می­توان رفتار و کنش سیاسی افراد جامعه را پیش­بینی نمود. در حال حاضر با توجه به گسترش رسانه­ها و پیشرفت تکنوژیکی آن وتبلیغات جهانی، سطح آگاهی و اطلاعات افراد ارتقا یافته و دموکراسی به عنوان یک شیوه حکومتی، مقبولیت جهانی یافته است، در جوامع جهان سوم که در مرحله گذار از سنتی به مدرنیته قرار دارد، ممکن است تغییر فرهنگ سیاسی افراد جامعه به صورت یکپارچه و هماهنگ شکل نگرفته و گروهی با فرهنگ سیاسی غیر­دموکرات هنوز نتوانسته باشند، ارزش­های سیاسی سنتی که به شکلی عمیق، در آن­ها درونی شده را تغییر دهند و بدین­صورت تفاوت ارزش­ها و نگرش­ها در اینگونه جوامع امری طبیعی محسوب شده و برقراری دموکراسی پایا، نیاز به زمانی طولانی­تر خواهد داشت، با توجه به این که دامنه فرهنگ ‌سیاسی بسیار گسترده است و امکان مطالعه همه ابعاد آن در یک تحقیق ناممکن به نظر می­رسد، بررسی ارزش­های ‌دموکراتیک در این تحقیق به ‌عنوان یکی از مؤلفه­های فرهنگ ‌سیاسی انتخاب شده است. چرا که تحقق دموکراسی شرایطی دارد که یکی از آن­ها داشتن فرهنگ ‌سیاسی دموکراتیک است و داشتن فرهنگ ‌سیاسی دموکراتیک منوط به ‌وجود ارزش‌­های ‌سیاسی‌دموکراتیک در بین مردم جامعه است. اما در خصوص چگونگی دسته­بندی نسل­ها، هیچ توافقی بین اندیشمندان بر سر دسته­بندی آن وجود ندارد. از نظر مانهایم و همفکران وی اواخر نوجوانی و اوایل جوانی در حدود 17 سالگی، در واقع سال­های شکل­­گیری اصلی هستند که طی آن، دیدگاه­های فردی مجزا و متمایز دربارۀ سیاست و جامعه در سطح وسیعی شکل می­گیرد تجربیات متفاوت افراد از وقایع مهم تاریخی مانند جنگ­ها و انقلاب با عث می­شود در یک فضای متفاوت قرار گیرد که تفاسیر او از دنیا و مسائل مختلف آن به شکلی متفاوت از سایر نسل­ها باشد )اسکات و شومن، 1992، ص.361. مارشال، 1999، ص. 199 به نقل از توکل ، 1385، 103). با توجه به این که ایران نیز درطول چند دهه گذشته درگیر وقایع مهمی مانند انقلاب و جنگ بوده است، به همین دلیل دسته‌بندی نسل­ها در این پژوهش بر اساس دیدگاه مانهایم انجام شده است.در این پژوهش ترغیب شده­ایم تا اثرات این وقایع را در کنار سایر متغیرها در نسل­ها بررسی کنیم. در ضمن، با توجه به این که سن ورود رسمی افراد در فعالیت­های سیاسی (رأی دادن) از حدود 17 سالگی است، جامعه آماری ما نیز از این سن شروع می­شود. با وجود آنکه ارزش­ها جهت­دهنده و استانداردهای رفتارند و موجبات انسجام و یکپارچگی جوامع را فراهم می­کند، از سویی دیگر ارزش­های متفاوت نسل­ها باعث فاصله افتادن بین آن‌ها می­شود. تجربه هر نسل، گونه­های مختلف اجتماعی شدن و مجاری مختلف جامعه‌پذیری، به ویژه در دهه‌های اخیر که رسانه‌های فراملی افراد به خصوص اقشار جوان را احاطه نموده، جهان ذهنی و افق‌های آینده آنها را رقم می­زند. بعد از انقلاب، جنگ یا دگرگونی­های عمده سیاسی – اجتماعی، هر گروه سنی، تجربه­ای خاص از جهان پیرامون خود دارد که او را از سایر نسل­ها جدا می­کند. این پدیده اجتماعی زمانی به صورت یک مسأله اجتماعی شناخته می­شود که از حد تعادل خارج شود و در این صورت ذهن افراد متخصص را به خود جلب می­نماید. با توجه به ضرورت و اهمیت رواج ارزش­های دموکراتیک در فرهنگ سیاسی نسل‌های متفاوت جامعه، به عنوان شاخصی در تقویت دموکراسی و توسعه سیاسی، محقق با انجام این پژوهش در پی دستیابی به پاسخ این سؤال است که آیا میزان رواج ارزش­های دموکراتیک در بین سه نسل از جامعه ایران متفاوت است؟ در این جا لازم است که مروری اجمالی بر کل پایان نامه داشته باشیم: فصل اول پژوهش، به مرور ادبیات تحقیق اختصاص یافته که در دو قسمت به بررسی آثار تجربی و مبانی نظری در مورد موضوع پژوهش پرداخته شد. در بررسی آثار تجربی، ابتدا مروری بر آثار تجربی مربوط به نسل و شکاف نسلی صورت گرفته و سپس به مرور آثار تجربی در مورد فرهنگ سیاسی و ارزش­های دموکراتیک اختصاص یافت، در بررسی مبانی نظری، دیدگاه­های اندیشمندان در مورد ارزش­ دموکراتیک و موضوعات مرتبط با آن مانند: جامعه­پذیری سیاسی، فرهنگ سیاسی، دموکراسی، نسل و شکاف نسلی و فرهنگ سیاسی و شکاف نسلی در ایران، مورد مداقه و بررسی قرار گرفت. در فصل دوم که مربوط به چارچوب ­نظری می‌باشد، به بیان دیدگاه­هایی اختصاص یافته که پژوهش حاضر بر اساس همان دیدگاه­ها و در چهارچوب همان مبانی انجام شده است. در این پژوهش با توجه به موضوع آن در بررسی نسلی از دیدگاه اینگلهارت مبنی بر ارتباط ارزش­های فرامادی و ارزش دموکراتیک و شکاف نسلی استفاده شده است. هم­چنین، برای تعریف فرهنگ سیاسی، مؤلفه‌ها و شاخص‌های آن بر دیدگاه نظری آلموند و وربا درباره فرهنگ سیاسی تکیه می‌کند. آلموند و وربا فرهنگ سیاسی را بر اساس وجوه شناختی، عاطفی و ارزیابانه ذهنیت‌های مردم درباره نظام، فرایند و خروجی‌های نظام سیاسی تعریف کرده‌اند. فصل سوم که به روش تحقیق اختصاص یافته، جهت دستیابی به میزان رواج ارزش­ها و فرهنگ دموکراتیک بین نسلی، با توجه به حساسیت و اهمیت موضوع از روش پیمایشی[1] استفاده شد تا بتوانیم به صورت مستقیم با افراد جامعه ارتباط برقرار نموده و از دیدگاه­ها و نگرش آنها در مورد موضوعات مختلف سیاسی، بدون ابهام مطلع گردیم. بدین جهت لازم شد تا از پرسشگران ماهر و با تجربه استفاده شود تا به نتایج حقیقی و درست دست یابیم. در این تحقیق پس از تعیین متغیرهای اصلی پژوهش، از مفاهیم مربوطه تعریف نظری و عملیاتی به‌عمل آمده است. پس از تعیین گویه‌های هر مفهوم و آزمون مقدماتی پرسش‌نامه، با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ[2] روایی طیف‌های مورد استفاده مورد سنجش قرار گرفته و معناداری آنها آزمون شده است. پس از جمع‌آوری داده‌ها و ورود آنها به رایانه، با استفاده از برنامه SPSS و تحلیل ‌های آماری مربوطه رابطه متغیرهای اصلی پژوهش مورد بررسی و آزمون قرار گرفته‌اند. با استفاده از فرمول نمونه‌گیری با 04/0درصد خطا تعداد نمونه 380 نفر تعیین شد. افراد نمونه نیز بر حسب حوزه و بلوک به روش تصادفی انتخاب شده­ اند. فصل چهارم که به تحلیل داده­ها اختصاص دارد، ابتدا به توصیف اطلاعات و تشریح آنها با استفاده از جدول و نمودار پرداخته شده و سپس در قسمت آمار استنباطی به آزمون فرضیات با استفاده از روش­های آزمونی مناسب پرداخته شد. بر اساس نتایج بدست آمده فرضیه اول و دوم، مبنی بر تفاوت نسل­ها در پذیرش ارزش­های دموکراتیک پذیرفته شد. بر اساس آزمون کی دو مشخص گردید که تفاوت نسلی بین نسل اول (47 سال به بالا) و نسل دوم (34 تا 47 سال) معنی­دار است. فرضیه سوم، در خصوص ارتباط مستقیم پذیرش ارزش­های فرامادی و ارزش­های دموکراتیک­، با استفاده از آزمون پیرسون تایید نشد. فرضیه چهارم مبنی بر ارتباط بین تحصیلات، جنس، هزینه خانوار با پذیرش ارزش­های دموکراتیک مشخص شد که هرچه میزان تحصیلات بالاتر باشد، تمایل به ارزش­های دموکراتیک بیشتر است. هم­چنین مردان نسبت به زنان تمایل بیشتری به ارزش­های دموکراتیک دارند ولی بین میزان هزینه خانوار و پذیرش ارزش دموکراتیک رابطه­ای وجود ندارد. بر اساس فرضیه پنجم تأیید شد که هرچه آگاهی سیاسی افراد بالاتر باشد، میزان پذیرش ارزش دموکراتیک بیشتر است. فصل اول: مروری بر منابع علمی در این فصل ذیل دو بخش، برخی ادبیات تجربی و مجموعه‌ای از مهم‌ترین آثار نظری درباره فرهنگ سیاسی، ارزش‌های دموکراتیک و مقوله شکاف نسلی را بررسی می‌کنیم. 1-1- مرور تحقیقات تجربی 1-1-1- نسل و شکاف نسلی کاشی و گودرزی جامعه ایران بعد از انقلاب را به پنج نسل بدون خاطره از جنگ و انقلاب، دارای خاطره از جنگ و انقلاب، نسل جنگ، نسل جنگ و انقلاب، قبل از جنگ و انقلاب تقسیم کرده و معتقدند هر چه از سنین جوانی به بزرگسالی نزدیک می­شویم، الگوی رفتاری تابع ضوابط عام و کلی است. در مورد ارزش­های اخلاقی موجود در جامعه، نسل جوان پس از جنگ به ویژه نسل دارای خاطره از جنگ بیش از سایر نسل­ها بدبین هستند و نسل جنگ و انقلاب خوش­بین­ترین نسل­ها بوده­اند. در زمینه دین و سیاست هرچه بر تحصیلات افراد افزوده می­شد از تعلق مذهبی کاسته شده و تمایل به مسائل سیاسی بیشتر می­شود (کاشی و گودرزی، 1384). یکی دیگر از مطالعات تجربی در زمینه نسل­ها و ارزش­ها، پژوهشی است که توکلی بر اساس دیدگاه نسلی اینگلهارت در چهارچوب نظام ارزشی بین دو نسل انجام داده است، یافته­های این تحقیق نشان می­دهد که شکاف ‌نسلی میان مادران و دختران وجود ندارد و تفاوت­های مشاهده شده معنی‌دار نمی­باشد. تفاوت­های ارزشی دو نسل بیشتر در ارزش­های ‌معنوی و مذهبی می­باشد و بالعکس، در ارزش­های مادی این دو نسل، شباهت بیشتری را نشان می­دهد (توکلی، 1378). تحقیق دیگری که در این زمینه انجام شده است، بررسی تحولات فرهنگی اجتماعی در طول سه نسل خانواده تهرانی (با تأکید بر مقایسه مراسم آداب و کارکرد‌های اجتماعی) طاهره خزائی می‌باشد. یافته­های این تحقیق نشان می­دهد که، خانواده در اجرای آداب ‌و ‌رسوم ازدواج توانسته است کارکردهای خود را حفظ کند و آن­ها را پایدار کند و به نسل­های بعدی منتقل کند. در نهایت، با این که خانواده­های تهرانی در حال ‌گذار از خانواده سنتی به مدرن می­باشد؛ اما با خانواده­های هسته­ای غرب متفاوت است و هنوز بسیاری از کارکرد و سنت‌­های خود را از دست نداده است (خزائی،1380). مریم قاضی­نژاد، در پی شناخت و تحلیل پدیده تفاوت یا شکاف نسل­ها در بعد ارزش­‌ها بوده است. هدف اصلی این پژوهش شناخت درجه اهمیت و اعتبار تحولات ارزشی در میان سه نسل، بعد از انقلاب (29-15سال)، نسل انقلاب (45-30سال) و قبل از انقلاب (65-46سال) و شناسایی تفاوت­های معنی­داری ارزشی در بین سه نسل به صورت مقطعی بوده است. داده­های به دست­آمده گویای آن است که هر چند برخی شباهت­های ارزشی مرتبط با سطوح ‌اجتماعی و ملی مانند نظم و امنیت، همکاری و توسعه و… در سه نسل وجود دارد، اما از لحاظ جهت­گیری­‌های ارزشی فرد­گرایانه و مجموعه ارزش­های ابزاری و شیوه­های رسیدن به غایات ارزشی، بین سه نسل ‌‌‌‌و ‌عمدتاً بین نسل سوم (جوان) و نسل دوم تفاوت جدی و معنی­داری وجود دارد ولی این تفاوت­ها به حدی بزرگ نیست که از آن به شکاف یا گسست ­نسلی تعبیر نمود (قاضی‌نژاد،1383). است. فرهنگ سیاسی در این تحقیق با روش پیمایشی بررسی شده است. افراد جامعه با تجربیات تاریخی جنگ و انقلاب به سه نسل تقسیم شدند. نسل اول، 48 ساله به بالا که هم تجربه انقلاب و هم جنگ را داشته‌اند. نسل دوم، 34 تا 47 ساله و دارای تجربه مشارکت فعال در جنگ و نسل سوم17 تا 33ساله تجربه­ای از جنگ یا انقلاب نداشته­اند. در این پژوهش از دیدگاه اینگلهارت درباره‌نقش تجربه‌نسلی در پذیرش ارزش­های مادی و فرامادی و به تبع آن ارزش­های دموکراتیک فرضیه ساخته شده است. جهت بررسی فرهنگ سیاسی از دیدگاه آلموند و وربا در سه بعد شناختی، عاطفی و ارزیابانه استفاده شد. نمونه‌گیری به صورت خوشه­ای در 16 حوزه انتخاب شد و پرسشگران افراد را در بلوک­های متفاوت، به صورت کاملا تصادفی انتخاب نمودند. در فصل سوم، یافته­های تحقیق، به صورت جداول و نمودار توصیف شده و فرضیات تحقیق با استفاده از آزمون­های مناسب، آزمون شده‌اند. یافته­ها‌ی تحقیق بدین قرار است: از لحاظ تمایل به ارزش‌های دموکراتیک بین سه نسل تفاوت دیده می­شود، اما شکاف نسلی فقط بین دو نسل اول و دوم اتفاق افتاده است. میزان تمایل به ارزش­های دموکراتیک در هر سه نسل بالا بوده است. هر سه نسل ارزیابی نسبتاً ضعیفی از وضعیت رعایت ارزش­های دموکراتیک در جامعه داشته‌اند. مهم‌ترین اولویت ارزشی افراد جامعه در همه نسل­ها «رشد اقتصادی» بوده است. دومین اولویت ارزشی که نسل دوم بیشترین فراوانی را در این مورد داشته است، «آزادی بیان» و سومین اولویت در همه نسل­ها «اشتغال» بوده است. هم­چنین هرچه میزان آگاهی سیاسی افراد بالاتر باشد، دموکرات­تر نیز هستند.

مقدمه:

طرح مسأله

امروزه دموکراسی و ارزش­های ‌دموکراتیک مقبولیت جهانی پیدا کرده و ضرورت توجه به این شیوۀ‌حکومتی، از سوی بسیاری از دولت­ها و کشورهای جهان پذیرفته شده است. از طرف‌دیگر دموکراسی به‌عنوان شاخصی در اندازه­گیری توسعه ‌سیاسی شناخته می­شود و به ‌همین دلیل، بیشتر کشورها  می‌کوشند تا خود را دموکراتیک معرفی کنند.

به طور کل، ارزش­های سیاسی به عنوان بخش مهمی از فرهنگ‌سیاسی هر ملت یکی از مهم­ترین عوامل مؤثر در رفتارهای ‌سیاسی آنان است و سرنوشت حکومت و ملت نیز با همین عوامل پیوند ‌ناگسستنی دارد. جهت رسیدن به توسعه سیاسی، توجه به فرهنگ سیاسی بسیار ضروری به نظر می­رسد و اهمیت آن زمانی بیشتر می­شود که بدانیم فرهنگ سیاسی سنتی در ایران به شکلی متفاوت با فرهنگ سیاسی مدرن در ذهن افراد رسوب پیدا کرده و گاهی حتی با آن در تعارض می­باشد. جهت روشن کردن این موضوع و شناخت عوامل مؤثر بر آن، بهترین روش، بررسی فرهنگ سیاسی در بین نسل­های متفاوت جامعه می­باشد. در ضمن بررسی بین­‌نسلی ارزش­های فرهنگ سیاسی می­تواند شاخص مهمی درخصوص تغییرات اجتماعی جامعه در اختیار علوم اجتماعی قرار دهد.

با کمی تأمل در تاریخ ایران می­توان ملاحظه نمود که علیرغم این که گهگاه برخی زمینه­های عینی و نهادی فعالیت‌های مدنی و سیاسی مدرن فراهم می­گردد، لیکن ظاهرا عدم تثبیت و درونی شدن فرهنگ ‌سیاسی مدرن و ارزش­های دموکراتیک در بین مردم سبب می­شود که عملاً این نهادها به اهداف خود دست پیدا نکنند و برای همیشه شعارگونه در بیانات سیاسی باقی بماند. در حقیقت، بحث دموکراسی و دموکراتیزاسیون در ایران سابقه­ای یکصد ساله دارد و اولین دغدغه­های آن به انقلاب مشروطیت می‌رسد، دومین مقطع زمانی، دوره نهضت ملی با روی کار آمدن مصدق، سومین مقطع زمانی با پیروزی انقلاب که با تدوین قانون اساسی و متمم آن، خیزی برای محقق ساختن ارزش­های دموکراتیک برداشته شد ولی هرگز به شکل نهادی و پایا در نیامد و آخرین مقطع زمانی بعد از دوم خرداد 1376 که با روی کار آمدن محمد خاتمی در منصب ریاست جمهوری با مسلط نمودن گفتمان دموکراتیک، افکار عمومی را به خود جلب نمود، اما با همه این اوصاف، ظاهرا تاکنون ارزش­های دموکراتیک در بین اقشار جامعه درونی نشده است. مع‌الوصف، می­توان گفت که تنها مشکلات نهادی یا ساختاری در عدم استقرار دموکراسی اثرگذار نیست، بلکه متغیر فرهنگی نیز از اهمیت زیادی برخوردار است.

فرهنگ شکل دهنده بستری است که سیاست در چهارچوب آن رخ می­دهد و لزوم توجه به ارزش­ها و نگرش­های سیاسی، برای درک پدیده­های سیاسی به ویژه شکل گیری دموکراسی پایدار مورد تأکید قرار می­گیرد و به عنوان یک ابزار مفهومی شناخته می­شود، که بر اساس آن می­توان رفتار و کنش سیاسی افراد جامعه را پیش­بینی نمود.

در حال حاضر با توجه به گسترش رسانه­ها و پیشرفت تکنوژیکی آن وتبلیغات جهانی، سطح آگاهی و اطلاعات افراد ارتقا یافته و دموکراسی به عنوان یک شیوه حکومتی، مقبولیت جهانی یافته است، در جوامع جهان سوم که در مرحله گذار از سنتی به مدرنیته قرار دارد، ممکن است تغییر فرهنگ سیاسی افراد جامعه به صورت یکپارچه و هماهنگ شکل نگرفته و گروهی با فرهنگ سیاسی غیر­دموکرات هنوز نتوانسته باشند، ارزش­های سیاسی سنتی که به شکلی عمیق، در آن­ها درونی شده را تغییر دهند و بدین­صورت تفاوت ارزش­ها و نگرش­ها در اینگونه جوامع امری طبیعی محسوب شده و برقراری دموکراسی پایا، نیاز به زمانی طولانی­تر خواهد داشت، با توجه به این که دامنه فرهنگ ‌سیاسی بسیار گسترده است و امکان مطالعه همه ابعاد آن در یک تحقیق ناممکن به نظر می­رسد، بررسی ارزش­های ‌دموکراتیک در این تحقیق به ‌عنوان یکی از مؤلفه­های فرهنگ ‌سیاسی انتخاب شده است. چرا که تحقق دموکراسی شرایطی دارد که یکی از آن­ها داشتن فرهنگ ‌سیاسی دموکراتیک است و داشتن فرهنگ ‌سیاسی دموکراتیک منوط به ‌وجود ارزش‌­های ‌سیاسی‌دموکراتیک در بین مردم جامعه است. اما در خصوص چگونگی دسته­بندی نسل­ها، هیچ توافقی بین اندیشمندان بر سر دسته­بندی آن وجود ندارد. از نظر مانهایم و همفکران وی اواخر نوجوانی و اوایل جوانی در حدود 17 سالگی، در واقع سال­های شکل­­گیری اصلی هستند که طی آن، دیدگاه­های فردی مجزا و متمایز دربارۀ سیاست و جامعه در سطح وسیعی شکل می­گیرد تجربیات متفاوت افراد از وقایع مهم تاریخی مانند جنگ­ها و انقلاب با عث می­شود در یک فضای متفاوت قرار گیرد که تفاسیر او از دنیا و مسائل مختلف آن به شکلی متفاوت از سایر  نسل­ها باشد )اسکات و شومن، 1992، ص.361. مارشال، 1999، ص. 199 به نقل از توکل ، 1385، 103).

با توجه به این که ایران نیز درطول چند دهه گذشته درگیر وقایع مهمی مانند انقلاب و جنگ بوده است، به همین دلیل دسته‌بندی نسل­ها در این پژوهش بر اساس دیدگاه مانهایم انجام شده است.در این پژوهش ترغیب شده­ایم تا اثرات این وقایع را در کنار سایر متغیرها در نسل­ها بررسی کنیم. در ضمن، با توجه به این که سن ورود رسمی افراد در فعالیت­های سیاسی   (رأی دادن) از حدود 17 سالگی است، جامعه آماری ما نیز از این سن شروع می­شود.

با وجود آنکه ارزش­ها جهت­دهنده و استانداردهای رفتارند و موجبات انسجام و یکپارچگی جوامع را فراهم می­کند، از سویی دیگر ارزش­های متفاوت نسل­ها باعث فاصله افتادن بین آن‌ها می­شود. تجربه هر نسل، گونه­های مختلف اجتماعی شدن و مجاری مختلف جامعه‌پذیری، به ویژه در دهه‌های اخیر که رسانه‌های فراملی افراد به خصوص اقشار جوان را احاطه نموده، جهان ذهنی و افق‌های آینده آنها را رقم می­زند. بعد از انقلاب، جنگ یا دگرگونی­های عمده سیاسی – اجتماعی، هر گروه سنی، تجربه­ای خاص از جهان پیرامون خود دارد که او را از سایر نسل­ها جدا می­کند. این پدیده اجتماعی زمانی به صورت یک مسأله اجتماعی شناخته می­شود که از حد تعادل خارج شود و در این صورت ذهن افراد متخصص را به خود جلب می­نماید. با توجه به ضرورت و اهمیت رواج ارزش­های دموکراتیک در فرهنگ سیاسی نسل‌های متفاوت جامعه، به عنوان شاخصی در تقویت دموکراسی و توسعه سیاسی، محقق با انجام این پژوهش در پی دستیابی به پاسخ این سؤال است که آیا میزان رواج ارزش­های دموکراتیک در بین سه نسل از جامعه ایران متفاوت است؟  در این جا لازم است که مروری اجمالی بر کل پایان نامه داشته باشیم:

فصل اول پژوهش، به مرور ادبیات تحقیق اختصاص یافته که در دو قسمت به بررسی آثار تجربی و  مبانی نظری در مورد موضوع پژوهش پرداخته شد. در بررسی آثار تجربی، ابتدا مروری بر آثار تجربی مربوط به نسل و شکاف نسلی صورت گرفته و سپس به مرور آثار تجربی در مورد فرهنگ سیاسی و ارزش­های دموکراتیک اختصاص یافت، در بررسی مبانی نظری،     دیدگاه­های اندیشمندان در مورد ارزش­ دموکراتیک و موضوعات مرتبط با آن مانند: جامعه­پذیری سیاسی، فرهنگ سیاسی، دموکراسی، نسل و شکاف نسلی و فرهنگ سیاسی و شکاف نسلی در ایران، مورد مداقه و بررسی قرار گرفت. در فصل دوم که مربوط به چارچوب ­نظری می‌باشد، به بیان دیدگاه­هایی اختصاص یافته که پژوهش حاضر بر اساس همان دیدگاه­ها و در چهارچوب همان مبانی انجام شده است. در این پژوهش با توجه به موضوع آن در بررسی نسلی از دیدگاه اینگلهارت مبنی بر ارتباط ارزش­های فرامادی و ارزش دموکراتیک و شکاف نسلی استفاده شده است. هم­چنین، برای تعریف فرهنگ سیاسی، مؤلفه‌ها و شاخص‌های آن بر دیدگاه نظری آلموند و وربا درباره فرهنگ سیاسی تکیه می‌کند. آلموند و وربا فرهنگ سیاسی را بر اساس وجوه شناختی، عاطفی و ارزیابانه ذهنیت‌های مردم درباره نظام، فرایند و خروجی‌های نظام سیاسی تعریف کرده‌اند. فصل سوم که به روش تحقیق اختصاص یافته، جهت دستیابی به میزان رواج ارزش­ها و فرهنگ دموکراتیک بین نسلی، با توجه به حساسیت و اهمیت موضوع از روش پیمایشی[1] استفاده شد تا بتوانیم به صورت مستقیم با افراد جامعه ارتباط برقرار نموده و از دیدگاه­ها و نگرش آنها در مورد موضوعات مختلف سیاسی، بدون ابهام مطلع گردیم. بدین جهت لازم شد تا از پرسشگران ماهر و با تجربه استفاده شود تا به نتایج حقیقی و درست دست یابیم.

در این تحقیق پس از تعیین متغیرهای اصلی پژوهش، از مفاهیم مربوطه تعریف نظری و عملیاتی به‌عمل آمده است. پس از تعیین گویه‌های هر مفهوم و آزمون مقدماتی پرسش‌نامه، با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ[2] روایی طیف‌های مورد استفاده مورد سنجش قرار گرفته و معناداری آنها آزمون شده است. پس از جمع‌آوری داده‌ها و ورود آنها به رایانه، با استفاده از برنامه SPSS و تحلیل ‌های آماری مربوطه رابطه متغیرهای اصلی پژوهش مورد بررسی و آزمون قرار گرفته‌اند.

با استفاده از فرمول نمونه‌گیری  با 04/0درصد خطا تعداد نمونه 380 نفر تعیین شد. افراد نمونه نیز بر حسب حوزه و بلوک به روش تصادفی انتخاب شده­ اند.

فصل چهارم که به تحلیل داده­ها اختصاص دارد، ابتدا به توصیف اطلاعات و تشریح آنها با استفاده از جدول و نمودار پرداخته شده و سپس در قسمت آمار استنباطی به آزمون فرضیات با استفاده از روش­های آزمونی مناسب پرداخته شد. بر اساس نتایج بدست آمده فرضیه اول و دوم، مبنی بر تفاوت نسل­ها در پذیرش ارزش­های دموکراتیک پذیرفته شد. بر اساس آزمون کی دو مشخص گردید که تفاوت نسلی بین نسل اول (47 سال به بالا) و نسل دوم (34 تا 47 سال) معنی­دار است. فرضیه سوم، در خصوص ارتباط مستقیم پذیرش ارزش­های فرامادی و ارزش­های دموکراتیک­، با استفاده از آزمون پیرسون  تایید نشد. فرضیه چهارم مبنی بر ارتباط بین تحصیلات، جنس، هزینه خانوار با پذیرش ارزش­های دموکراتیک مشخص شد که هرچه میزان تحصیلات بالاتر باشد، تمایل به ارزش­های دموکراتیک بیشتر است. هم­چنین مردان نسبت به زنان تمایل بیشتری به ارزش­های دموکراتیک دارند ولی بین میزان هزینه خانوار و پذیرش ارزش دموکراتیک رابطه­ای وجود ندارد. بر اساس فرضیه پنجم تأیید شد که هرچه آگاهی سیاسی افراد بالاتر باشد، میزان پذیرش ارزش دموکراتیک بیشتر است.

فصل اول: مروری بر منابع علمی

در این فصل ذیل دو بخش، برخی ادبیات تجربی و مجموعه‌ای از مهم‌ترین آثار نظری درباره فرهنگ سیاسی، ارزش‌های دموکراتیک و مقوله شکاف نسلی را بررسی می‌کنیم.

1-1- مرور تحقیقات تجربی

1-1-1- نسل و شکاف نسلی

کاشی و گودرزی جامعه ایران بعد از انقلاب را به پنج نسل بدون خاطره از جنگ و انقلاب، دارای خاطره از جنگ و انقلاب، نسل جنگ، نسل جنگ و انقلاب، قبل از جنگ و انقلاب تقسیم کرده و معتقدند هر چه از سنین جوانی به بزرگسالی نزدیک می­شویم، الگوی رفتاری تابع ضوابط عام و کلی است. در مورد ارزش­های اخلاقی موجود در جامعه، نسل جوان پس از جنگ به ویژه نسل دارای خاطره از جنگ بیش از سایر نسل­ها بدبین هستند و نسل جنگ و انقلاب خوش­بین­ترین نسل­ها بوده­اند. در زمینه دین و سیاست هرچه بر تحصیلات افراد افزوده می­شد از تعلق مذهبی کاسته شده و تمایل به مسائل سیاسی بیشتر  می­شود (کاشی و گودرزی، 1384).

یکی دیگر از مطالعات تجربی در زمینه نسل­ها و ارزش­ها، پژوهشی است که توکلی بر اساس دیدگاه نسلی اینگلهارت در چهارچوب نظام ارزشی بین دو نسل انجام داده است، یافته­های این تحقیق نشان می­دهد که شکاف ‌نسلی میان مادران و دختران وجود ندارد و تفاوت­های مشاهده شده معنی‌دار نمی­باشد. تفاوت­های ارزشی دو نسل بیشتر در ارزش­های ‌معنوی و مذهبی می­باشد و بالعکس، در ارزش­های مادی این دو نسل، شباهت بیشتری را نشان می­دهد (توکلی، 1378).

تحقیق دیگری که در این زمینه انجام شده است، بررسی تحولات فرهنگی اجتماعی در طول سه نسل خانواده تهرانی (با تأکید بر مقایسه مراسم آداب و کارکرد‌های اجتماعی) طاهره خزائی می‌باشد. یافته­های این تحقیق نشان می­دهد که، خانواده در اجرای آداب ‌و ‌رسوم ازدواج توانسته است کارکردهای خود را حفظ کند و آن­ها را پایدار کند و به نسل­های بعدی منتقل کند. در نهایت، با این که خانواده­های تهرانی در حال ‌گذار از خانواده سنتی به مدرن می­باشد؛ اما با خانواده­های هسته­ای غرب متفاوت است و هنوز بسیاری از کارکرد و سنت‌­های خود را از دست نداده است (خزائی،1380).

مریم قاضی­نژاد، در پی شناخت و تحلیل پدیده تفاوت یا شکاف نسل­ها در بعد ارزش­‌ها بوده است. هدف اصلی این پژوهش شناخت درجه اهمیت و اعتبار تحولات ارزشی در میان سه نسل، بعد از انقلاب (29-15سال)، نسل انقلاب (45-30سال) و قبل از انقلاب (65-46سال) و شناسایی تفاوت­های معنی­داری ارزشی در بین سه نسل به صورت مقطعی بوده است. داده­های به دست­آمده گویای آن است که هر چند برخی شباهت­های ارزشی مرتبط با سطوح ‌اجتماعی و ملی مانند نظم و امنیت، همکاری و توسعه و… در سه نسل وجود دارد، اما از لحاظ جهت­گیری­‌های ارزشی فرد­گرایانه و مجموعه ارزش­های ابزاری و شیوه­های رسیدن به غایات ارزشی، بین سه نسل ‌‌‌‌و ‌عمدتاً بین نسل سوم (جوان) و نسل دوم تفاوت جدی و معنی­داری وجود دارد ولی این تفاوت­ها به حدی بزرگ نیست که از آن به شکاف یا گسست ­نسلی تعبیر نمود (قاضی‌نژاد،1383).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت