پایان نامه رابطه بین مدیریت دانش وارتباطات سازمانی |
![]() |
حل مسائل میداند.
مدیریت دانش در تعریفی دیگر فرایند لازم برای خلق، احصا، مستند سازی و توزیع دانش در سطح سازمان برای دستیابی به مزیت رقابتی شناخته شده است (اخوان و باقری ،۱۳۸۹،ص ۱۷).
هاینس (۲۰۰۱،ص ۱۲) مدیریت دانش را فرایندی میداند که مبتنی بر چهار رکن است .
۱-محتوا:که به نوع دانش (آشکار یا نهفته بودن) مربوط می شود.
۲-مهارت :دستیابی به مهارتهایی جهت استخراج دانش
۳-فرهنگ : فرهنگ سازمان باید مشوق توزیع دانش و اطلاعات باشد.
۴-سازماندهی : سازماندهی دانشهای موجود.
کارل ویگ (۲۰۰۲،ص ۶) معتقد است که مدیریت دانش یعنی ایجاد فرایندهای لازم برای شناسایی وجذب داده ها، اطلاعات و دانشهای مورد نیازسازمان از محیط درونی و بیرونی و انتقال آنها به تصمیمها واقدامات سازمان و افراد.
مدیریت دانش (KM) راهبرد بهینه سازی نظام مند و حساب شده تجاری است که به انتخاب، تلخیص ، ذخیره سازی، سازماندهی، دسته بندی و انتقال اطلاعات ضروری برای کسب و کار شرکت می پردازد ، به گونه ای که عملکرد کارکنان و مزیت رقابتی شرکت را بهبود بخشد (قهرمانی وباقری ،۱۳۸۶،ص ۱۱).
۲-۱-۴- داده، اطلاعات، دانش
یکی از مبهم ترین ابعاد مدیریت دانش، تعریف دقیق دانش، اطلاعات و داده میباشد.
۲-۱-۴-۱-داده
کمیتهای عددی یا صفات ویژهای هستندکه از مشاهده، تجربه یا محاسبات به دست آمدهاند.
بر اساس تقسیم بندی فلمینگ(۱۹۹۶) داده در پایین ترین سطح قرار دارد و عبارت است از یک نقطه فاقد معنا در بعد زمان و مکان که هیچ اشارهای به زمان یا مکان خاصی ندارد و بلا زمینه است. به همین خاطر فاقد رابطه معنادار با چیزهای دیگر میباشد. افرادی که راجع به یک رخداد”داده “بدست می اورند، نمیتوانند راجع به آن واقعه قضاوت یا تصمیمی اتخاذ نمایند. در واقع میتوان گفت که داده ها، رشته واقعیتهایی عینی و مجرد در مورد رویدادها هستند.
همه سازمانها به انواع داده احتیاج دارند، نگهداری سوابق و بایگانی، نقطه کانونی فرهنگ داده به شمارمیرود ومدیریت موثردادهها در موفقیت آنها نقش بسزایی دارد.
داده ها نشانگر ربط، بی ربطی و اهمیت خود نیستند، اما به هر حال برای سازمانها و مخصوصاً سازمانهای بزرگ اهمیت زیادی دارند (دانپورت و پروساک ،۱۳۸۱،ص ۲۵-۲۴) .
۲-۱-۴-۲- اطلاعات
دومین سطح مدیریت دانش را اطلاعات تشکیل میدهد. این سطح دادههای کمی خلاصه شده را در برمیگیرد که گروه بندی، ذخیره، پالایش، و سازماندهی شده اند تا بتوانند معنی دار شوند. این داده ها هم دانش را نشان نمیدهند.آنها نشانگرآغاز مدیریت اطلاعات هستند.
اطلاعات زمانی حاصل می شودکه بین داده ها در بعد زمانی و مکانی ارتباط ایجاد شود. این ارتباط می تواند بین داده ها یا داده ها و اطلاعات برقرار شود. بنابراین اطلاعات تا حدودی دارای زمینه است واشخاص میتوانند بر اساس تطابق داشتههای قبلی خود آن را درک و تعبیرکنند (حسن زاده ،۱۳۸۶،ص ۶).
اگر چه خط و مرز بین دانش و اطلاعات روشن نیست لیکن چند ویژگی وجود داردکه این دو را از هم جدا می کند.
۱-سطح ظرافت: اطلاعات غالباً به موقعیتها، شرایط، فرایندها و یا هدفهای خاص اشاره دارد. دراین صورت در برگیرنده سطحی از ظرافت ودقت است که آن را برای کار مورد نظر مناسب می کند. ورای موقعیت یا کار خاص، اطلاعات تا زمانی که به دانش تبدیل نشود کم ارزش خواهد بود. برای مثال، اطلاعات الف چیزهای زیادی در خصوص محصول ب آشکار نمیکند. ولی دانش، کاملاً انتزاعی است و به گونه ی طراحی شده است که بتواند ظرافت خاص را از بین برده و کاربرد وسیع تری داشته باشد.
۲-زمینه: اطلاعات در برگیرنده داده ها در زمینه است . زمینه ممکن است محصول مشتری با فرایند کسب وکار باشد و شکل اولیه داده ها را تا سطح اطلاعات ارتقا دهد. زمینه، اطلاعات را برای مدیریت جهت تصمیم گیری و برنامه ریزی مفید می کند. برای اینکه داده مفید واقع شود باید در درجه اول در زمینه قرارگیرد.
۳-دامنه: دامنه اطلاعات کلا محدود به زمینه ای است که درآن ایجاد میشود . اطلاعات فروش به مدیران درخصوص فروش مطالبی ارائه میدهد، دانش در
دیگر سایت ها :
[یکشنبه 1399-02-21] [ 04:32:00 ق.ظ ]
|