پایان نامه بررسی رابطه بین ظرفیت یادگیری سازمانی و بهرهوری نیروی انسانی سازمان امور مالیاتی استان آذربایجان غربی |
۲-۲-۳. یادگیری در سازمانها
یادگیری و کسب دانش یکی از دورههای رقابتی برای سازمانهای امروزی محسوب میشود. به عبارتی دیگر، یادگیری سازمانی فعالیت بلند مدتی است که شرایط را به شرایط سودمند رقابتی تبدیل میسازد. اینکه کارکنان ما چه یاد میگیرند در آینده سازمان ما تأثیر میگذارد.
به گفته گانز[۱۶]:«عملکرد امروز، حاصل یادگیری دیروز است و عملکرد فردا، حاصل یادگیری امروز میباشد» (ویندسور[۱۷]،۲۰۰۱،۳). یادگیری سازمانی در میان سازمانهای علاقهمند به رقابت، نوآوری، و تأثیرگذار رایج شده است. آرجریس و شون[۱۸](۱۹۷۸)، اولین محققان در این زمینه، یادگیری سازمانی را به عنوان کشف و تصحیح اشتباهات تعریف کردند. فایول و لایلز[۱۹] (۱۹۸۵) یادگیری سازمانی را به عنوان فرآیند بهبود فعالیتها به سوی شناخت و درک بهتر تعریف می کنند. داجسون[۲۰](۱۹۹۳) نیز یادگیری سازمانی را این گونه توصیف می کند: «راه تثبیت سازمان، تکمیل و سازماندهی دانش و موارد رایج پیرامون فعالیتها و فرهنگ سازمان». از طرفی هابر[۲۱](۱۹۹۱) میگوید یادگیری در یک سازمان زمانی به وجود میآید که از طریق پردازش اطلاعات، میزان رفتار بالقوه سازمانها تفسیر شود.
یادگیری سازمانی بیشتر شامل بخشهای آموزش فردی است. یک سازمان وقتی که اعضاء سازمان آن را ترک می کنند تواناییهای یادگیری خود را از دست نمیدهد. یادگیری سازمانی در حافظه سازمانی مشارکت دارد. به همین ترتیب سیستم یادگیری نه تنها افراد معدود بلکه افراد زیادی را در نتیجه جمعآوری تجارب، هنجارها و داستانها تحت تأثیر قرار میدهد ( هابر،۱۹۹۱).
یادگیری در سازمانها می تواند :
۱) از طریق انتشار و تسهیم دیدگاهها، دانش و مدلهای ذهنی از اعضای سازمان روی دهد ؛
۲) براساس دانش و تجربه گذشته باشد که بستگی به مکانیسمهای سازمانی (سیاستها، استراتژیها، مدلهای واضح و .) دارد. هر چند یادگیری سازمانها از طریق افراد و گروهها شکل میگیرد، فرآیند یادگیری تحت تأثیر مجموعه گستردهتری از متغیرها نیز میباشد( مارکورات[۲۲]،۱۹۹۶، ۳).
امروزه بسیاری از مدیران ارشد به بهبود و پیشرفت یادگیری در سازمانهای خود متقاعد شده اند .این آگاهی در مورد بهبود یادگیری از چند سئوال نشأت گرفته است: ویژگیهای یک سازمان یادگیرنده خوب چگونه تعیین میشود؟ سازمانها چگونه یادگیری خود را بهبود میبخشند؟ تحقیق ادوین و همکارانش بر این مبنا بود تا به سازمانها برای ایجاد سیستمهای یادگیری بهتر کمک کنند.
وی یادگیری سازمانی را ظرفیت سازمان برای ایجاد و بهبود عملکرد بر اساس تجربه تعریف می کند . یادگیری یک پدیده سطح- سیستمی[۲۳] است زیر ا یادگیری، سازمان را حتی اگر افراد آن تغییر کنند پابرجا نگه میدارد.
یکی از فرضیات این است که سازمانها همانطور که تولید می کنند میآموزند. یادگیری به اندازه یک وظیفه در تولید و ارائه کالاها و خدمات مؤثر میباشد. البته سازمانها نباید سرعت و کیفیت تولید خود را قربانی یادگیری کنند، بلکه باید به سیستمهای تولیدی به عنوان سیستمهای یادگیری توجه نمایند. سه عامل مربوط به یادگیری وجود دارد که در موفّقیت سازمانها و شرکتها حائز اهمیت است:
توانایی یا شایستگیهای هستهای توسعهیافته که نقطهنظرهای آغازین تولیدات و خدمات جدید را بر عهده دارد ؛
نگرشی که بهبود مداوم زنجیره سازمانی را حمایت می کند ؛ و
توانایی برای احیاء مجدد .
این عوامل برخی ویژگیهای سازمان یادگیرنده را مشخص می کند و به طور مداوم ارتقاء دانش را دنبال می کند. این دانش به پیشرفت تواناییها و قابلیتها منجر میشود. در واقع، توانایی سازمان برای بقاء و رشد براساس مزیتهایی است که نشأت گرفته از شایستگیهای هستهای است که این شایستگیها با یادگیری گروهی همراه است. بر اساس این فرض، تمام سازمانها از طریق یادگیری گروهی به عنوان بخشی از توسعه سازمان، خود را مشغول کردهاند. فرض دیگری که مطرح میباشد آن است که زنجیره ارزش هر سازمان در قلمرو آموزش یکپارچه خلاصه میشود. درک این زنجیره شامل تفکّر در مراحل مختلف کار و شروع تصمیمات استراتژیک صحیح به واسطه خدمت به مشتریان میباشد.
۲-۲-۴. فرآیندها و ساختارهای یادگیری در سازمان ها
هابر(۱۹۹۱) فرآیندها و ساختارهای یادگیری در سازمانها را این گونه توصیف می کند:
۲-۲-۴-۱. کسب دانش
یادگیری سازمانی زمانی رخ میدهد که پایهای از دانش سازمانی را ایجاد کنیم. پایه های دانش با کسب، ذخیرهسازی و تفسیر اطلاعات در داخل و خارج سازمان ایجاد میشود. کاربردهای استراتژیک سیستمهای اطلاعاتی برای استفاده از دانش به دو شکل میباشد : توانایی برای شبیهسازی دانش از خارج سازمان (مثل سیستمهای رقابتی هوش برای کسب اطلاعات از سایر شرکتها با صنعت مشابه)، و توانایی ایجاد دانش جدید از طریق تفسیر، ساخت مجدد و اطلاعات بدست آمده جدید (مثل سیستمهای اطلاعاتی جدید). یادگیری تنها در نتیجه استفاده اطلاعات خارج از سازمان رخ نمیدهد بلکه در نتیجه تنظیم دوباره اطلاعات موجود، اصلاح ساختارهای اطلاعاتی، و اصلاح و ساخت تئوریها رخ میدهد. برای استفاده از دانش همچنین میتوان از سیستمهای بررسی محیط اطلاعرسانی و فیلترهای هوش استفاده نمود.
۲-۲-۴-۲. توزیع اطلاعات
توزیع و انتشار اطلاعات اشاره به فرآیندی دارد که یک سازمان، اطلاعات را بین واحدها و اعضاء تقسیم می کند و به این وسیله آموزش را توسعه میدهد و دانش یا درک جدیدی ر ا ایجاد می کند .دانش به شکل اطلاعات ،نامهها ،یادداشتها ، مکالمههای غیررسمی و گزارشات جمعآوری شده و توزیع میگردد.
علاوهبر اشکال سنتی توزیع اطلاعات از قبیل تلفن، فاکس میل (پست تصویری)، ملاقات رودررو و یادداشتها؛ سیستمهای ارتباطی رسانهای-کامپیوتری از قبیل پست الکترونیکی، بولتنها، سیستمهای کنفرانس کامپیوتری، سیستمهای دیداری الکترونیکی، سیستمهای تحویل سند و سیستمهای مدیریت جریان کار میتوانند توزیع اطلاعات را تسهیل کنند. بررسیها نشان دادهاند که این چنین سیستمهایی مشارکت را افزایش می دهند و منتج به کیفیت بهتر تصمیم گیریها میشوند زیرا تصمیمات بر مبنای توافق اتخاذ میشوند نه براساس سلطهگری(هیلتز[۲۴]، ۱۹۹۳).
این سیستمها، با نام سیستمهای گروهافزاری یا تشریک مساعی باعث ایجاد و توزیع مشترک تجربیات و بینشها میشود. این سیستمها همچنین مکانیسمهای بازنگری و بازخورد در میان اعضاء یک تیم را حمایت می کنند. از این رو، آنها نه فقط ارتباطات را تقویت می کنند بلکه تشریک مساعی را نیزحمایت می کنند. رشد این چنین سیستمهای اطلاعاتی فعال، منتج به تفسیر بهتر اطلاعات و درک بیشتر میشود.
به علاوه، سیستمهای گروهافزاری، مشارکت یکسان در کلیه سطوح را فعال میسازد و از یادگیری اعضاء از یکدیگر بطور همزمان حمایت می کند (برخلاف
دیگر سایت ها :
[یکشنبه 1399-02-21] [ 12:30:00 ق.ظ ]
|