مبانی حقوق کارافه:/پایان نامه درباره حق زارعانه
برسی مبانی حقوق کارافه
حق زارعانه در مقررات موضوعه پیش بینی گردیده است . علاوه بر آن عرف و عادت محلی در نقاط مختلف ایران آن را به رسمیت شناخته و برای صاحبا آن حقوقی را متصور دانسته است . در این مبحث بر آنیم تا ضمن بررسی مبانی حق کارافه ، آثار حق زارعانه را مورد کنکاش قرار داده و نیز نحوه تعیین و احتساب آن را برای صاحبین نسق های زراعی و متصرفین قانونی مورد بررسی قرار دهیم .
گفتار اول : مبنای حقوقی حق کارافه
همانطوری که گفته شده کارافه یک تاسیس حقوقی جدید و محلی است و روی این اصل مبانی زیر را میتوان برای آن درنظر گرفت و حق کارافه را به ترتیب ذیل توجیه کرد.
مبانی حقوق کارافه:/پایان نامه درباره حق زارعانه
برسی مبانی حقوق کارافه
حق زارعانه در مقررات موضوعه پیش بینی گردیده است . علاوه بر آن عرف و عادت محلی در نقاط مختلف ایران آن را به رسمیت شناخته و برای صاحبا آن حقوقی را متصور دانسته است . در این مبحث بر آنیم تا ضمن بررسی مبانی حق کارافه ، آثار حق زارعانه را مورد کنکاش قرار داده و نیز نحوه تعیین و احتساب آن را برای صاحبین نسق های زراعی و متصرفین قانونی مورد بررسی قرار دهیم .
گفتار اول : مبنای حقوقی حق کارافه
همانطوری که گفته شده کارافه یک تاسیس حقوقی جدید و محلی است و روی این اصل مبانی زیر را میتوان برای آن درنظر گرفت و حق کارافه را به ترتیب ذیل توجیه کرد.
بند اول : احیاء اراضی موات
گرچه احیاء اراضی موات در مورد حق کارافه کاملا مصداق ندارد ، چون که این اراضی در مالکیت مالکین است و احیاء اراضی موات در زمینهای بلاصاحب مصداق دارد ، لیکن با توجه به شرحی که درباره ی طرز پیدایش حق کارافه فوقا ذکر شد و نظر به اینکه اقدامات عمرانی کشاورزان غالبا در زمینهای جنگلی به عمل می آید و آن زمینها از نظر حدود و مالکیت غالبا شخصی نیست و گذشته از این جنگل ثروتی است خدادادی و طبیعی و خودرو و درختان آنرا جزء دست طبیعت کس دیگری بوجود نیاورده است و غالبا هم مالک معینی ندارد بلکه هرچند صباحی یک نفر از آنها استحصال میکند و به این ترتیب شاید بتوان گفت که در واقع کشاورزان احیاء موات میکند و اگر گفته شود احیاءکننده خود مالک می شود به چه دلیل صاحب حق کارافه مالک نگردیده بهره مالکانه مالک می دهد.
باید گفت همان طوری که رسم است بعضی همیشه عادت به طعمه آماده خوردن دارند بدین معنی که تا وقتی که زمین بائر و بیکاره افتاده و دهها سال صاحب معینی ندارد همین قدر که کشاورزی با کمک و مساعدت عائله خود و زحمات طاقتفرسا و مخارج فراوان زمین را آباد کرده فورا آن زمین صاحب پیدا کرده در مقام باجگیری برمی آید و مطالبه بهره مالکانه می کند کما اینکه در مازندران اینگونه بهره مالکانه را باج نیز میخوانند و کلمه باج در بعضی مناطق به جای کلمه بهره مالکانه استعمال می شود. [1]
بند دوم : عرف و عادات
در هر صورت آنچه مسلم است عرف و عادت منشأ حقوق و قوانین می باشد و آنچه قانونگذاران در قالب قانون مدون می کند غالبا برمبنای عرف و عادت استوار گردیده و مورد عمل افراد جامعه است و مبنای حق کارافه نیز در مازندران برپایه عرف مستحکمی استوار شده است که به عنوان نمونه کافی است در معاملات فراوانی که اشخاص با اداره ی املاک پهلوی در مازندران نمودهاند توجه و مطالعه نمود.
در این معاملات یک طرف آن اداره املاک پهلوی و طرف دیگر اشخاص است و شخص مبلغی بابت بهای زمین به اداره ی املاک می پردازد لیکن زمین صاحب اختیار دیگری در عین حال دارد که او همان کسی است که در زمین تصرف داشه و مدعی حق کارافه است و به هیچ قیمتی حاضر به تخلیه زمین و تسلیم به خریدار نیست مگر در صورتی که خریدار حق او را نیز بخرد خریداران اینگونه اراضی هم بدون هیچ گونه چون و چرا حقوق کارافه متصرفین را نیز به قیمتهای گزاف خریداری کرده تا اینکه بتوانند در زمینهای مزبور به دلخواه خود تصرف و استیفاء منافع نمایند.
آنچه جالبتوجه است این است که ارزش حق کارافه گاهی بیش از ارزش حق مالکیت است مثلا اگر قمیت هر هکتار پنجاه هزار ریال(-/۵۰۰۰۰ ریال) باشد که به مالک پرداخت می شود مبلغی که صاحب حق کارافه برای برگذاری حق خود اخذ میکند یک تا پنج برابر مبلغی است که مالک در ازای حق مالکیت خود می گیرد.
بند اول : احیاء اراضی موات
گرچه احیاء اراضی موات در مورد حق کارافه کاملا مصداق ندارد ، چون که این اراضی در مالکیت مالکین است و احیاء اراضی موات در زمینهای بلاصاحب مصداق دارد ، لیکن با توجه به شرحی که درباره ی طرز پیدایش حق کارافه فوقا ذکر شد و نظر به اینکه اقدامات عمرانی کشاورزان غالبا در زمینهای جنگلی به عمل می آید و آن زمینها از نظر حدود و مالکیت غالبا شخصی نیست و
گذشته از این جنگل ثروتی است خدادادی و طبیعی و خودرو و درختان آنرا جزء دست طبیعت کس دیگری بوجود نیاورده است و غالبا هم مالک معینی ندارد بلکه هرچند صباحی یک نفر از آنها استحصال میکند و به این ترتیب شاید بتوان گفت که در واقع کشاورزان احیاء موات میکند و اگر گفته شود احیاءکننده خود مالک می شود به چه دلیل صاحب حق کارافه مالک نگردیده بهره مالکانه مالک می دهد.
باید گفت همان طوری که رسم است بعضی همیشه عادت به طعمه آماده خوردن دارند بدین معنی که تا وقتی که زمین بائر و بیکاره افتاده و دهها سال صاحب معینی ندارد همین قدر <p> </p><p><a href="http://homatez.com/%d9%85%d8%a8%d8%a7%d9%86%db%8c-%d8%ad%d9%82%d9%88%d9%82-%da%a9%d8%a7%d8%b1%d8%a7%d9%81%d9%87-%d9%be%d8%a7%db%8c%d8%a7%d9%86-%d9%86%d8%a7%d9%85%d9%87-%d8%af%d8%b1%d8%a8%d8%a7%d8%b1%d9%87-%d8%ad%d9%82/"><img class="alignnone wp-image-170859″ src="https://arshadfile.ir/wp-content/uploads/2019/08/ddsd_001-268x300-268x300.png” alt="برای دانلود متن کامل پایان نامه ها اینجا کلیک کنید” width="206″ height="230″ /></a></p>که کشاورزی با کمک و مساعدت عائله خود و زحمات طاقتفرسا و مخارج فراوان زمین را آباد کرده فورا آن زمین صاحب پیدا کرده در مقام باجگیری برمی آید و مطالبه بهره مالکانه می کند کما اینکه در مازندران اینگونه بهره مالکانه را باج نیز میخوانند و کلمه باج در بعضی مناطق به جای کلمه بهره مالکانه استعمال می شود. [1]
بند دوم : عرف و عادات
در هر صورت آنچه مسلم است عرف و عادت منشأ حقوق و قوانین می باشد و آنچه قانونگذاران در قالب قانون مدون می کند غالبا برمبنای عرف و عادت استوار گردیده و مورد عمل افراد جامعه است و مبنای حق کارافه نیز در مازندران برپایه عرف مستحکمی استوار شده است که به عنوان نمونه کافی است در معاملات فراوانی که اشخاص با اداره ی املاک پهلوی در مازندران نمودهاند توجه و مطالعه نمود.
در این معاملات یک طرف آن اداره املاک پهلوی و طرف دیگر اشخاص است و شخص مبلغی بابت بهای زمین به اداره ی املاک می پردازد لیکن زمین صاحب اختیار دیگری در عین حال دارد که او همان کسی است که در زمین تصرف داشه و مدعی حق کارافه است و به هیچ قیمتی حاضر به تخلیه زمین و تسلیم به خریدار نیست مگر در صورتی که خریدار حق او را نیز بخرد خریداران اینگونه اراضی هم بدون هیچ گونه چون و چرا حقوق کارافه متصرفین را نیز به قیمتهای گزاف خریداری کرده تا اینکه بتوانند در زمینهای مزبور به دلخواه خود تصرف و استیفاء منافع نمایند.
آنچه جالبتوجه است این است که ارزش حق کارافه گاهی بیش از ارزش حق مالکیت است مثلا اگر قمیت هر هکتار پنجاه هزار ریال(-/۵۰۰۰۰ ریال) باشد که به مالک پرداخت می شود مبلغی که صاحب حق کارافه برای برگذاری حق خود اخذ میکند یک تا پنج برابر مبلغی است که مالک در ازای حق مالکیت خود می گیرد.
[دوشنبه 1398-07-15] [ 11:43:00 ب.ظ ]
|